کسی که بود و نبود تو بود من بودم
کسی که بود و نبود تو بود، من بودم
برای روح پری وارهٔ تو، تن بودم
غریب آمده بودی اگر چه یادت نیست
کسی نبود ببیند، منات وطن بودم
نیامدی و نیامد نسیمی از کویت
چقدر منتظر بوی پیرهن بودم...
هزار بار جدا از تو مرگ را دیدم
هزار مرتبه انگار در کفن بودم
قسم به خون اناری که مانده از فرهاد
تبارنامهٔ خونین کوهکن بودم
ارس آرامی
برای روح پری وارهٔ تو، تن بودم
غریب آمده بودی اگر چه یادت نیست
کسی نبود ببیند، منات وطن بودم
نیامدی و نیامد نسیمی از کویت
چقدر منتظر بوی پیرهن بودم...
هزار بار جدا از تو مرگ را دیدم
هزار مرتبه انگار در کفن بودم
قسم به خون اناری که مانده از فرهاد
تبارنامهٔ خونین کوهکن بودم
ارس آرامی
- ۳۷۸
- ۱۰ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط