پارت 1
ویکتور مثل همیشه داشت بهم قلدری میکرد..دیگه عادت کرده بودم و هرچی که داشتم و مجبور بودم بدم به ویکتور
تهدیدم میکرد میگفت اگه چیزی که میخوادو بهش ندم ن*و*د*م و پخش میکنه
یه روز مثل همیشه اومد با اون رفیقای اراذل اوباشش تا اذیتم کنه
- این دفعه چی میخوای مرتیکه زورگو
+ این دفعه..خب..
- زود بگو دیگه
نیشخند زد و گفت
+ این دفعه خودتو
- چییی؟
+ همین که شنیدی
یه لالنگی بهش زدم افتاد زمین
+ چه گوهی خوردی؟
- گوه غذا توعه مرتیکه عن
+ خب مثل اینکه ادم نمیشی بچه ها ببریدش
- چییی ولم کنید ولم کنیدددد
ویو پیتر
نیلیا گوگولی ترین دختر کلاسه دوستاش بهم گفتن روم کراشه منم ی جورایی ازش خوشم میاد خیلی کیوته
تو حیاط نشسته بود و ویکتور عن داشت روش قلدری میکرد و یه دفعه بردنش تعقیبشون کردم و..
برمیگردیم به ویو نیلیا
گریه میکردم خیلی ترسیده بودم
منو برده بودن ی جای خیلی وحشتناک که یه عالمه وسایلای *** و یه تخت دونفره که بهش یه قلاده وصل بود داشت انداختنم رو تخت
که اون مرتیکه عوضی آشغال اومد و قلاده رو بهم بست
- ولم کننننن خواهش میکنم
+ دیگه خواهش فایده نداره قراره ددیت شم
- نهههه (جیغ)
تهدیدم میکرد میگفت اگه چیزی که میخوادو بهش ندم ن*و*د*م و پخش میکنه
یه روز مثل همیشه اومد با اون رفیقای اراذل اوباشش تا اذیتم کنه
- این دفعه چی میخوای مرتیکه زورگو
+ این دفعه..خب..
- زود بگو دیگه
نیشخند زد و گفت
+ این دفعه خودتو
- چییی؟
+ همین که شنیدی
یه لالنگی بهش زدم افتاد زمین
+ چه گوهی خوردی؟
- گوه غذا توعه مرتیکه عن
+ خب مثل اینکه ادم نمیشی بچه ها ببریدش
- چییی ولم کنید ولم کنیدددد
ویو پیتر
نیلیا گوگولی ترین دختر کلاسه دوستاش بهم گفتن روم کراشه منم ی جورایی ازش خوشم میاد خیلی کیوته
تو حیاط نشسته بود و ویکتور عن داشت روش قلدری میکرد و یه دفعه بردنش تعقیبشون کردم و..
برمیگردیم به ویو نیلیا
گریه میکردم خیلی ترسیده بودم
منو برده بودن ی جای خیلی وحشتناک که یه عالمه وسایلای *** و یه تخت دونفره که بهش یه قلاده وصل بود داشت انداختنم رو تخت
که اون مرتیکه عوضی آشغال اومد و قلاده رو بهم بست
- ولم کننننن خواهش میکنم
+ دیگه خواهش فایده نداره قراره ددیت شم
- نهههه (جیغ)
- ۳۹
- ۳۰ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط