Love and hate عشق و نفرت
Love and hate { عـشـق و نـفـرت }
" part 7 "
ویو ا.ت : داشتم دنبال جونگکوک میرفتم ، وقتی از کلاس اومدم بیرون یهو یکی بغلم کرد و توی هوا چرخوندتم ، اون وومین بود ، از دیدنش خیلی ناراحت شدم ، وقتی داشت میچرخونتم بوسه ای روی گونه ام زد
وومین : سلام عشقمممممممممممم
ا.ت : بزارتم پایین مرتیکه الاغغغغغ
ویو جونگکوک : ا.ت داشت دنبالم میومد ولی از یه جا به بعد دیگه صدای کفش هاش رو نشنیدم ، برگشتم و دیدم یه پسر بغلش کرده و بوسش کرد ، از عصبانیت رگ هام زده بود و ...
ویو وومین : وقتی ا.ت رو گذاشتم زمین یک دردی روی گونم حس کردم آره ، یه پسر که قد بلندی داشت منو زد ،
جونگکوک : چکار میکنیییییی؟ به چه حقی دست دختر منو بوسیدیییییی
ا.ت : کوک خواهش میکنم لطفاااااا، ولش کن یه گوهی خورد
ویو ا.ت : وقتی دیدم جونگکوک آروم نمیشه بغلش کردم
ویو جونگکوک : هرچی ا.ت بهم میگفت آروم باشم من نمیتونستم ، یهو دیدم ا.ت بغلم کرد ، راستش رو بگم اون لحظه خیلی آروم شده بودم و دست از کتک زدن و فحش دادن برداشتم
ا.ت : عشقم بیا بریم بیرون یه هوایی بخوری حالت بهتر شه
ویو ا.ت : وقتی خواستیم بریم دیدم جونگکوک دستمو گرفت ، خیلی ذوق کرده بودم ولی ضایع نکردم ، وقتی وارد ماشین شدیم یهو ....
شرط : ۵ لایک ، ۵ کامنت ، ۲ بازنشر
" part 7 "
ویو ا.ت : داشتم دنبال جونگکوک میرفتم ، وقتی از کلاس اومدم بیرون یهو یکی بغلم کرد و توی هوا چرخوندتم ، اون وومین بود ، از دیدنش خیلی ناراحت شدم ، وقتی داشت میچرخونتم بوسه ای روی گونه ام زد
وومین : سلام عشقمممممممممممم
ا.ت : بزارتم پایین مرتیکه الاغغغغغ
ویو جونگکوک : ا.ت داشت دنبالم میومد ولی از یه جا به بعد دیگه صدای کفش هاش رو نشنیدم ، برگشتم و دیدم یه پسر بغلش کرده و بوسش کرد ، از عصبانیت رگ هام زده بود و ...
ویو وومین : وقتی ا.ت رو گذاشتم زمین یک دردی روی گونم حس کردم آره ، یه پسر که قد بلندی داشت منو زد ،
جونگکوک : چکار میکنیییییی؟ به چه حقی دست دختر منو بوسیدیییییی
ا.ت : کوک خواهش میکنم لطفاااااا، ولش کن یه گوهی خورد
ویو ا.ت : وقتی دیدم جونگکوک آروم نمیشه بغلش کردم
ویو جونگکوک : هرچی ا.ت بهم میگفت آروم باشم من نمیتونستم ، یهو دیدم ا.ت بغلم کرد ، راستش رو بگم اون لحظه خیلی آروم شده بودم و دست از کتک زدن و فحش دادن برداشتم
ا.ت : عشقم بیا بریم بیرون یه هوایی بخوری حالت بهتر شه
ویو ا.ت : وقتی خواستیم بریم دیدم جونگکوک دستمو گرفت ، خیلی ذوق کرده بودم ولی ضایع نکردم ، وقتی وارد ماشین شدیم یهو ....
شرط : ۵ لایک ، ۵ کامنت ، ۲ بازنشر
- ۱۲.۷k
- ۰۴ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط