من اومدم با شعرای ترو تازهزندگی ما پر از رمز و رازه
من اومدم با شعرای ترو تازه/زندگی ما پر از رمز و رازه
بابای من شب و روز سرکاره/تا خرج من و داداشامو دراره
بند بند دستاش پینه زده/فشار زندگی روش خیمه زده
شاید فقط زندگی ما نباشه پر از چاله/یکی به ما بگه چیه چاره
دنیا داره نابود میشه ای خدا/پس کی مارو میکنی زین دنیا جدا
نداریم جز مرگ چاره ای دگر/سالی یه بار میبینیم یه سیخ جگر
بعضی شبا گشنه میخوابیم/صبحا با صدای شکم بیداریم
غم و شادی ما شده پول/خرجای زندگی شده یه غول
پول حلال به سختی در میاد/موقع خرج کردنش بابات درمیاد
چشاتو ببندو مارو تصور کن/خدارو صدهزار مرتبه شکر کن
به امید روزی که فقر ریشه کن بشه
شاعر: خودم
بابای من شب و روز سرکاره/تا خرج من و داداشامو دراره
بند بند دستاش پینه زده/فشار زندگی روش خیمه زده
شاید فقط زندگی ما نباشه پر از چاله/یکی به ما بگه چیه چاره
دنیا داره نابود میشه ای خدا/پس کی مارو میکنی زین دنیا جدا
نداریم جز مرگ چاره ای دگر/سالی یه بار میبینیم یه سیخ جگر
بعضی شبا گشنه میخوابیم/صبحا با صدای شکم بیداریم
غم و شادی ما شده پول/خرجای زندگی شده یه غول
پول حلال به سختی در میاد/موقع خرج کردنش بابات درمیاد
چشاتو ببندو مارو تصور کن/خدارو صدهزار مرتبه شکر کن
به امید روزی که فقر ریشه کن بشه
شاعر: خودم
- ۱.۱k
- ۰۱ تیر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط