به نام خدا
به نام خدا
اواخر مجروحیت ابراهیم بود. زنگ زد و گفت: ماشینت رو امروز استفاده میکنی!؟ گفتــم: نه، همینطــور جلوی خانه افتاده. بعد هم آمد و ماشــین را گرفت و گفت: تا عصر بر میگردم. عصر بود که ماشین را آورد. پرسیدم: کجا میخواستی بری!؟ گفت: هیچی، مسافرکشی کردم! با خنده گفتم: شوخی میکنی!؟ گفت: نه، حالا هم اگه کاری نداری پاشو بریم، چند جا کار داریم. اگر هم چیزی در خانه دارید که اســتفاده نمیکنی مثل برنج و روغن با خودت بیاور.
رفتم مقداری برنج و روغن آوردم. بعد هم رفتیم جلوی یک فروشــگاه. و ابراهیم مقداری گوشــت و مرغ و... خرید و آمد سوار شد. از پول خردهایی که به فروشنده میداد فهمیدم همان پولهای مسافرکشی است. بعــد با هــم رفتیم به خانه چند نفر ســر زدیم. مــن آنها را نمیشناختم. ابراهیم در میزد، وسائل را تحویل میداد و میگفت: ما از جبهه آمده ایم، اینها سهمیه شماست!
ابراهیم طوری حرف میزد که طرف مقابل اصلا احساس شرمندگی نکند. اصلا هم خودش را مطرح نمیکرد. بعدها فهمیدم خانه هایی که رفتیم، منزل چند نفراز بچه های رزمنده بود. مرد خانواده آنها در جبهه حضور داشــت. برای همین ابراهیم به آنها رسیدگی میکرد. کارهای او مرا به یاد ســخن امام صادق(ع) انداخت که میفرماید: ســعی کردن در برآوردن حاجت مسلمان بهتر از هفتاد بار طواف دور خانه خداست و باعث در امان بودن در قیامت میشود.
🔸 راوی: جمعی از دوستان🔸
📚 سلام بر ابراهیم۱
✅ @EbrahimHadi
اواخر مجروحیت ابراهیم بود. زنگ زد و گفت: ماشینت رو امروز استفاده میکنی!؟ گفتــم: نه، همینطــور جلوی خانه افتاده. بعد هم آمد و ماشــین را گرفت و گفت: تا عصر بر میگردم. عصر بود که ماشین را آورد. پرسیدم: کجا میخواستی بری!؟ گفت: هیچی، مسافرکشی کردم! با خنده گفتم: شوخی میکنی!؟ گفت: نه، حالا هم اگه کاری نداری پاشو بریم، چند جا کار داریم. اگر هم چیزی در خانه دارید که اســتفاده نمیکنی مثل برنج و روغن با خودت بیاور.
رفتم مقداری برنج و روغن آوردم. بعد هم رفتیم جلوی یک فروشــگاه. و ابراهیم مقداری گوشــت و مرغ و... خرید و آمد سوار شد. از پول خردهایی که به فروشنده میداد فهمیدم همان پولهای مسافرکشی است. بعــد با هــم رفتیم به خانه چند نفر ســر زدیم. مــن آنها را نمیشناختم. ابراهیم در میزد، وسائل را تحویل میداد و میگفت: ما از جبهه آمده ایم، اینها سهمیه شماست!
ابراهیم طوری حرف میزد که طرف مقابل اصلا احساس شرمندگی نکند. اصلا هم خودش را مطرح نمیکرد. بعدها فهمیدم خانه هایی که رفتیم، منزل چند نفراز بچه های رزمنده بود. مرد خانواده آنها در جبهه حضور داشــت. برای همین ابراهیم به آنها رسیدگی میکرد. کارهای او مرا به یاد ســخن امام صادق(ع) انداخت که میفرماید: ســعی کردن در برآوردن حاجت مسلمان بهتر از هفتاد بار طواف دور خانه خداست و باعث در امان بودن در قیامت میشود.
🔸 راوی: جمعی از دوستان🔸
📚 سلام بر ابراهیم۱
✅ @EbrahimHadi
۳۵۶
۲۲ اسفند ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.