تو را چه غم که شب ما دراز می گذرد

تو را چه غم که شب ما دراز می گذرد
که روزگار تو در خواب ناز می گذرد...

صائب تبریزی
دیدگاه ها (۱)

بین خودمان بماند من هنوز به دست های تو ایمان دارم ..#آباعابد...

کاش بودن ها راقاب نمیگرفتیم ؛که نبودن هاآینه ی دق شوند...

ایمانِ بدون عشقشما را متعصب میکند...وظیفه ی بدون عشق شما را ...

وقتی که #پیر شدم اگر آلزایمر گرفتم روبرویم بایست و فقط یک لب...

این غافل ای عمر چه یواش و با سکوت هی می گذرهدریا هم با شرنگ ...

ای سلیمان این قدر استادگی در کار نیست می گشاید ناخن موری گره...

چون منتهای طلب من محو گشتن استهر موجه سراب شود راهبر مراصائب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط