Part1

پارت ۱
مدرسمون تا ساعت ۳ ظهر بود ناهارمونم مدرسه میداد مکالمه زیادی باهاش نداشتم ولی کیوت بود هم صداش هم قیافش نصف مدرسه عاشقش بودن و منم جزوی از اونا همه دارن به معلم ادبیات گوش میدن و من درد دل میکنم داخل دفتر چه......
معلم : ا/ت دقیقا داری چیکار میکنی

یا خدا همه دارن نگام میکنن .....

بورام : معلم داره داخل دفتر یه چیزایی مینویسه

وای از بچگیم همین بود خود شرین اگه آقا معلم برداره بخونه چی میشه؟
یا خدا بالا سرمه کمکککککک
(دفترو برمیداره و شروع میکنه به اروم خوندن)معلم: به نظرت جا این کارا نباید درس بخونی ؟ من با این چیز مشکلی ندارم ولی تو نباید سر کلاس اینا رو بنویسی البته اینطوری شاید ذهنت اروم بگیره :)))
*منم از این معلما میخوام *
بورام : میشه بلند بخونید؟

ا/ت : هی شخصیه

معلم : شاید بشه بلند خوند اگه خودش بخواد ا/ت بلند بخونم ؟

ا/ت: نه!


ادامه دارد .....
میدونم بد شده
دیدگاه ها (۸)

رسمن دلم میخواد جرشون بودم 🫠😒

پیشی کوچولومونننن🥰😍

لایک بشه !)))

😭🔮❤️

پارت 15 رفتم داخل عمارت و رفتم بالا نمیدونم چرا این دختر برا...

پارت ۵۸ فیک ازدواج مافیایی

+چرا دستم رو گرفتکوک : تا گم نشی چون خیلی کوچیکی +یااااا چرا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط