فیک کوک ( امید عشق) پارت ۹
از زبان ا/ت :
رفتیم پایین روی مبل نشستیم و خاله سو با ظرفی که توش سه تا شربت بود اومد هرکدوم ی شربت گرفتیم
خیلی خوشمزه بودن
تهیونگ به منو جونگ کوک نگاه کردو گفت : دوباره برگشتین پیش هم ؟
من گفتم : نه
جونگ کوک گفت : آره ( هردو همزمان گفتن)
تهیونگ با خنده گفت : باشه !باشه ! آرومتر
گفتم : نه باهم نیستیم
جونگ کوک گفت : چرا باهمیم !
تهیونگ گفت : ت ت ت مثل بچه کوچولو ها
اینو که گفت خندم گرفت نتونستم خودمو کنترل کنم و یک پخ کوچولو زدم
هم جونگ کوک و هم تهیونگ با تعجب به من نگاه میکردن که جونگ کوک گفت : به نظرت من پچه ام ؟!
گفتم : ی..یکم
تهیونگ میخواست بحس رو عوض کنه که گفت : جینا کی میاد از آمریکا ؟
گفت : شاید فردا یا پس فردا بیاد ولی گفت که فردا میاد اینجا
چی ؟ جینا قراره بیاد ؟ بعد چهار ماه دارم میبینمش خیلی ذوق دارم !!!! وایسا ببینم ! نکنه که جونگ کوک برای اینکه جینا زود میخواد بیاد اجازه داد که برم اتاق جینا بمونم .
با تعجب گفتم: برای اینکه جینا زود قراره بیاد اجازه دادی برم اتاق جینا بمونم ؟
با خونسردی گفت : البته فقط برای استراحت
گفتم : اهوم
( علامت تهیونگ ^ علامت ا/ت * علامت جونگ کوک •)
از زبان ا/ت :
دیدم تهیونگ با عصبانیت مارو نگاه میکنه و جونگ کوک هم همینطوری عصبی نگاش میکنه
* تهیونگ چیزی شده ؟
^ نه چیزی نیست
• آره چیزی نیست
خیالم یکم آروم شد ولی کامل نه
از زبان نویسنده :
یک سال پیش قبل از اینکه ا/ت و جونگ کوک از هم جدا بشن ، تهیونگ میفهمه که به ا/ت علاقه مند شده ولی چون با جونگ کوک رابطه داره نمی تونه به ا/ت اعتراف کنه برای همین تصمیم میگیره که با ا/ت گرم بگیره و صمیمی بشه بلکه ا/ت جونگ کوک رو ول کنه و بیاد پیشش اما جونگ کوک ، از وقتی که تهیونگ میخواست این کار رو کنه ، کارای تهیونگ و ا/ت رو زیر نظر داشت و قضیه رو فهمید و یک روز وقتی که ا/ت پیششون نبود کلی باهم دعوا کردن اونم از اون دعوا ها و بعدش جونگ کوک میره به ا/ت قضیه رو میگه ولی الان ا/ت ، به تهیونگ اعتماد کامل داره و اون رو مثل دوست خیلی خیلی خیلی صمیمیش می دونه جوری که میره پیشش و درباره ی زندگی اش باهاش درد و دل میکنه.....
مرسی که حمایتم میکنید . من به خاطر شما موفقم
مرسی 💜💜❣️💜❣️💜❣️💜❣️💜❣️❣️❣️💜🇰🇷🇰🇷🤟🤟🤟🤟😢😢😢😢🤞🤞🤞🤞🤞🤞🤞🤞💝♥️💖💝🤩🤩🤳🤳🤳♥️♥️🌛🌜💓💗💕💕💟💌💟💌💟💌💖💖💖💖💝💝💘💘💘💝💘💘😘😘🥰🥰🥳🥳
رفتیم پایین روی مبل نشستیم و خاله سو با ظرفی که توش سه تا شربت بود اومد هرکدوم ی شربت گرفتیم
خیلی خوشمزه بودن
تهیونگ به منو جونگ کوک نگاه کردو گفت : دوباره برگشتین پیش هم ؟
من گفتم : نه
جونگ کوک گفت : آره ( هردو همزمان گفتن)
تهیونگ با خنده گفت : باشه !باشه ! آرومتر
گفتم : نه باهم نیستیم
جونگ کوک گفت : چرا باهمیم !
تهیونگ گفت : ت ت ت مثل بچه کوچولو ها
اینو که گفت خندم گرفت نتونستم خودمو کنترل کنم و یک پخ کوچولو زدم
هم جونگ کوک و هم تهیونگ با تعجب به من نگاه میکردن که جونگ کوک گفت : به نظرت من پچه ام ؟!
گفتم : ی..یکم
تهیونگ میخواست بحس رو عوض کنه که گفت : جینا کی میاد از آمریکا ؟
گفت : شاید فردا یا پس فردا بیاد ولی گفت که فردا میاد اینجا
چی ؟ جینا قراره بیاد ؟ بعد چهار ماه دارم میبینمش خیلی ذوق دارم !!!! وایسا ببینم ! نکنه که جونگ کوک برای اینکه جینا زود میخواد بیاد اجازه داد که برم اتاق جینا بمونم .
با تعجب گفتم: برای اینکه جینا زود قراره بیاد اجازه دادی برم اتاق جینا بمونم ؟
با خونسردی گفت : البته فقط برای استراحت
گفتم : اهوم
( علامت تهیونگ ^ علامت ا/ت * علامت جونگ کوک •)
از زبان ا/ت :
دیدم تهیونگ با عصبانیت مارو نگاه میکنه و جونگ کوک هم همینطوری عصبی نگاش میکنه
* تهیونگ چیزی شده ؟
^ نه چیزی نیست
• آره چیزی نیست
خیالم یکم آروم شد ولی کامل نه
از زبان نویسنده :
یک سال پیش قبل از اینکه ا/ت و جونگ کوک از هم جدا بشن ، تهیونگ میفهمه که به ا/ت علاقه مند شده ولی چون با جونگ کوک رابطه داره نمی تونه به ا/ت اعتراف کنه برای همین تصمیم میگیره که با ا/ت گرم بگیره و صمیمی بشه بلکه ا/ت جونگ کوک رو ول کنه و بیاد پیشش اما جونگ کوک ، از وقتی که تهیونگ میخواست این کار رو کنه ، کارای تهیونگ و ا/ت رو زیر نظر داشت و قضیه رو فهمید و یک روز وقتی که ا/ت پیششون نبود کلی باهم دعوا کردن اونم از اون دعوا ها و بعدش جونگ کوک میره به ا/ت قضیه رو میگه ولی الان ا/ت ، به تهیونگ اعتماد کامل داره و اون رو مثل دوست خیلی خیلی خیلی صمیمیش می دونه جوری که میره پیشش و درباره ی زندگی اش باهاش درد و دل میکنه.....
مرسی که حمایتم میکنید . من به خاطر شما موفقم
مرسی 💜💜❣️💜❣️💜❣️💜❣️💜❣️❣️❣️💜🇰🇷🇰🇷🤟🤟🤟🤟😢😢😢😢🤞🤞🤞🤞🤞🤞🤞🤞💝♥️💖💝🤩🤩🤳🤳🤳♥️♥️🌛🌜💓💗💕💕💟💌💟💌💟💌💖💖💖💖💝💝💘💘💘💝💘💘😘😘🥰🥰🥳🥳
۵.۹k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.