پارت ۳
پارت۳
ویوات
داشتمبهمینسونگاه میکردمکهباذوقشوقبیرونرونگاه میکرد
کهتهدادزد
_هوهر**زهداریچهگوهیمیخوریانقدربیروننگاهنکن(عصبی)
مینسوبدونحرفیبزنهسرشانداختپاینوبدنشبخاطرداد تهیونگشروعبهلرزیدنکرد
+تهیونگاینچهکاریه
_اتمنفقطبخاطردارمبیبرمشبیرون
÷آپاسرمینسودادنزنگناهداره
تهیونگدیگهحرفینزد
پرشزمانی
رسیدنبهفروشگاه
مینسوهممیخواستمثلمینهوبیادپاینکه
تهفوراًدرماشینروبستپایهمینسو بخاطراینکه
وسطدربوددررفتهبودو ته درماشینرو قفلکرد
ورفت سمتاتومینهو کهباخوشحالیدارنمیرن
سمتفروشگاه
+مینسو کجاستعشقم
_گفتنمیاد
اتهیچینگفتفهمیدکه تهمینسو روداخل
ماشینزندانیکرده
خباونادفترمدادواینطوچیزاگرفتن ورفتن
سمتماشینته. که مسئولخریدبرایمینسوبود
یه دونهدفترکهروشطرحهیولاداشتهبودخریده بود
کهمینسوبترسه
رفتنونشستنداخلماشین
تهدفترمحکمبهصورتمینسوپرت کرد
_خببگیرش جن*ده
+تهخوا هشمیکنمدرستحرفبزن
ته بازمهیچینگفت
مینسووقتیبرداشتبادیدنهیولایهروشترسیدودفترازدستشافتاد زمین
پرشزمانیرفتنخونه
+خبپسرمنازممندیگهبرمبخوابم
وقتیرفتبخوابهتهروندید
رفتمپایندنبال تهبگردهکهدیدنوراتاق شکنجهروشنه
خیلیسریعدوید اونجاولیدیرشده
تهمینسوکچلوشانداختهداخلآتیشتابسوزه
+نهههههههههههههههههجیغآببیاریدهمهخدمتکارا ازخوابمثلجنزدههابیدارشدنرفتناتاق
شکنجهبا دیدناونوضعسریعرفتن وآبآوردن
وآتیشروخاموشکردن
تهبدونحرفزدنیهگوشهاتاقداشتباپوزخندبهمینسونگاه
میکردورفتبیرون
+دخترمامانهقخوبی هق(گریهشدید)
×ماما
مینسوبعدگفتناینکلمهچشاشبستهشد
+آمبولانس خبرکنیددخترمدارهمیمره (گریهشدید)
یکیازخدمتکاراآمبولانسخبرکرد
پرشزمانیبهداخلبیمارستان
دکتر:شکبرقبهشوصلکنید
پرستار:فایدهنداره
دکترو پرستاران ازاتاقامدنبیرون
دکتر:خانممتاسفم ماهرکاریکردیمکهبیمارزندهبمونه
+یعنیدخترممردههقهقهق(گریهشدید)
دکتر:نهولیبهکما رفتنوشایدتاسالهابهوشنیان
+میتونمبیبنمش
دکتر:بلهفقطچند دیقهبا لباس هاییمخصوص
+مامانیچرابیدارنمیشیدلمواسهاونخندههاییخوشگلتتنگ
شدهمیخوامدوباره هقبغلتکنمخواهشمیکنمزودخوبشوتایه زنگیخوشگلتربرات بسازمهق
دکتر:وقتتمومه
اتیهتاکسی گرفتورفتخونهوقتیدر خونهرو بازکرد
وبا تهیونگیکهباعصبانیتمیاد
سمتش
_تاحلاکجابودی
اتیهسیلیمحکمزد زیرگوشته
+فردا ازتطلاقمیگرم
توبهخاطرحرفهاییمامانتدخترتروکهازگوشتخونواستخونت بودزدینفلشکردیولانفقطباچندتادستگاهدارهبزورنفسمیکشهازتمتنفرکیمتهیونگ
تهیونگتوشکبودیعنیاونبادخترشچیکارکرده
پایان
شرط۲فالوور
۱۲لایک
۲۸نظر
ویوات
داشتمبهمینسونگاه میکردمکهباذوقشوقبیرونرونگاه میکرد
کهتهدادزد
_هوهر**زهداریچهگوهیمیخوریانقدربیروننگاهنکن(عصبی)
مینسوبدونحرفیبزنهسرشانداختپاینوبدنشبخاطرداد تهیونگشروعبهلرزیدنکرد
+تهیونگاینچهکاریه
_اتمنفقطبخاطردارمبیبرمشبیرون
÷آپاسرمینسودادنزنگناهداره
تهیونگدیگهحرفینزد
پرشزمانی
رسیدنبهفروشگاه
مینسوهممیخواستمثلمینهوبیادپاینکه
تهفوراًدرماشینروبستپایهمینسو بخاطراینکه
وسطدربوددررفتهبودو ته درماشینرو قفلکرد
ورفت سمتاتومینهو کهباخوشحالیدارنمیرن
سمتفروشگاه
+مینسو کجاستعشقم
_گفتنمیاد
اتهیچینگفتفهمیدکه تهمینسو روداخل
ماشینزندانیکرده
خباونادفترمدادواینطوچیزاگرفتن ورفتن
سمتماشینته. که مسئولخریدبرایمینسوبود
یه دونهدفترکهروشطرحهیولاداشتهبودخریده بود
کهمینسوبترسه
رفتنونشستنداخلماشین
تهدفترمحکمبهصورتمینسوپرت کرد
_خببگیرش جن*ده
+تهخوا هشمیکنمدرستحرفبزن
ته بازمهیچینگفت
مینسووقتیبرداشتبادیدنهیولایهروشترسیدودفترازدستشافتاد زمین
پرشزمانیرفتنخونه
+خبپسرمنازممندیگهبرمبخوابم
وقتیرفتبخوابهتهروندید
رفتمپایندنبال تهبگردهکهدیدنوراتاق شکنجهروشنه
خیلیسریعدوید اونجاولیدیرشده
تهمینسوکچلوشانداختهداخلآتیشتابسوزه
+نهههههههههههههههههجیغآببیاریدهمهخدمتکارا ازخوابمثلجنزدههابیدارشدنرفتناتاق
شکنجهبا دیدناونوضعسریعرفتن وآبآوردن
وآتیشروخاموشکردن
تهبدونحرفزدنیهگوشهاتاقداشتباپوزخندبهمینسونگاه
میکردورفتبیرون
+دخترمامانهقخوبی هق(گریهشدید)
×ماما
مینسوبعدگفتناینکلمهچشاشبستهشد
+آمبولانس خبرکنیددخترمدارهمیمره (گریهشدید)
یکیازخدمتکاراآمبولانسخبرکرد
پرشزمانیبهداخلبیمارستان
دکتر:شکبرقبهشوصلکنید
پرستار:فایدهنداره
دکترو پرستاران ازاتاقامدنبیرون
دکتر:خانممتاسفم ماهرکاریکردیمکهبیمارزندهبمونه
+یعنیدخترممردههقهقهق(گریهشدید)
دکتر:نهولیبهکما رفتنوشایدتاسالهابهوشنیان
+میتونمبیبنمش
دکتر:بلهفقطچند دیقهبا لباس هاییمخصوص
+مامانیچرابیدارنمیشیدلمواسهاونخندههاییخوشگلتتنگ
شدهمیخوامدوباره هقبغلتکنمخواهشمیکنمزودخوبشوتایه زنگیخوشگلتربرات بسازمهق
دکتر:وقتتمومه
اتیهتاکسی گرفتورفتخونهوقتیدر خونهرو بازکرد
وبا تهیونگیکهباعصبانیتمیاد
سمتش
_تاحلاکجابودی
اتیهسیلیمحکمزد زیرگوشته
+فردا ازتطلاقمیگرم
توبهخاطرحرفهاییمامانتدخترتروکهازگوشتخونواستخونت بودزدینفلشکردیولانفقطباچندتادستگاهدارهبزورنفسمیکشهازتمتنفرکیمتهیونگ
تهیونگتوشکبودیعنیاونبادخترشچیکارکرده
پایان
شرط۲فالوور
۱۲لایک
۲۸نظر
۴.۰k
۰۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.