(p4)
(p4)
_هاییی باید بریم
+کجا
_خونه ما
÷چرا اون وقت
_به تو رفتی نداره
+هی هی با دوستم در ست حرف بزن
_باشه بابا ......وسایل هاتو جعم کن بریم
+میشه مثل آدم بگی چرا
_چون مامان و بابات خونه مان و میخوایم بریم سفر
+واااا....چرا به خودم نگفتن
_نمیدونم
+من نمیام خودتون برید(رفت نشست روی مبل سرشو کرد توی گوشی)
_اونوقت میخوای توی خونه تنها چیکار کنی
+جیمین هست
÷ا.ت پاشو برو
+نمیرم
_به من گفتن تورو با خودم ببرم
+مشکله خودته
÷میگه نمی یاد دوست نداره بیاد
_کسی با تو حرف نزد
+باور نمیکنم تو برادر نامجون باشی
_چرا
+چون اون با ادبه....مدینه...و با هوشه
_ععععععع.....توراست می گی
÷اییی ا.ت برو دیگه
+آقای تهیونگ من نمیام خودت برو
_نمیای نه
+نه
_خودت خواستی
+اییییی ولم کن
_اتاقش کدوم وره
+نگو جیمین
÷ساری بیب ...بالا دسته راست روی دراتاق برچسب داره
+جیمین من تورو گیر میارم
_الا بهش گفتی بیب
÷مشکلی داری
_خیر
(ته دسته ا.ت رو گرفت بورد توی اتاقش)
_لباساتو جمع کن
*لطفا منحرف نباشید(  ̄- ̄)
+باشهه
_میرم پایین بیا
ویو ا.ت:
لباس های خوشگلم رو برداشتم گذاشتم توی چمدون لوازم ارایشمو برداشتم چند تا کفش هم برداشتم ورفتم پایین
+بد اخلاق بریم
_چییی گفتی
+اوووفففف....بریم....جیمین من به حساب تو میرسم
÷باشه عزیزم برووووو فعلا(^.^)
پرشه زمانی توی ماشین
ویو ا.ت:
توی ماشین حرفی بینمون رد و بدل نشود
تا رسیدیم.......از ماشین پیاده شدم دیدم مامان اینا دارن سواره ماشین میشن
+مامان
&دخترم امدی
+اره من برم بشینم توی ماشین
&نه نه جانیست
+چرااا
&چون آقای کیم ماشین نمی یاره و با ماشینه ما می یاد
+خوب با ماشین لیا میرم
&نهههه ...ا ونا تازه ازدواج کردن باید تنها باشن
+پس می چی
&با تهیونگ میای
+مامان من اینو تحمل نمیکنم
&هیییسسسس ..آروم
ا.ت ویو:
بعد خدافظی اونا رفتن
+خوب ما کی میریم
_من بیرم دوش بگیرم
بعد میریم
+اووو...باشه
بای بای تا پا رت بعد😊
لایک یادت نره♡
#فیک
#فیکشن
#وانشات
#فیک_تهیونگ
_هاییی باید بریم
+کجا
_خونه ما
÷چرا اون وقت
_به تو رفتی نداره
+هی هی با دوستم در ست حرف بزن
_باشه بابا ......وسایل هاتو جعم کن بریم
+میشه مثل آدم بگی چرا
_چون مامان و بابات خونه مان و میخوایم بریم سفر
+واااا....چرا به خودم نگفتن
_نمیدونم
+من نمیام خودتون برید(رفت نشست روی مبل سرشو کرد توی گوشی)
_اونوقت میخوای توی خونه تنها چیکار کنی
+جیمین هست
÷ا.ت پاشو برو
+نمیرم
_به من گفتن تورو با خودم ببرم
+مشکله خودته
÷میگه نمی یاد دوست نداره بیاد
_کسی با تو حرف نزد
+باور نمیکنم تو برادر نامجون باشی
_چرا
+چون اون با ادبه....مدینه...و با هوشه
_ععععععع.....توراست می گی
÷اییی ا.ت برو دیگه
+آقای تهیونگ من نمیام خودت برو
_نمیای نه
+نه
_خودت خواستی
+اییییی ولم کن
_اتاقش کدوم وره
+نگو جیمین
÷ساری بیب ...بالا دسته راست روی دراتاق برچسب داره
+جیمین من تورو گیر میارم
_الا بهش گفتی بیب
÷مشکلی داری
_خیر
(ته دسته ا.ت رو گرفت بورد توی اتاقش)
_لباساتو جمع کن
*لطفا منحرف نباشید(  ̄- ̄)
+باشهه
_میرم پایین بیا
ویو ا.ت:
لباس های خوشگلم رو برداشتم گذاشتم توی چمدون لوازم ارایشمو برداشتم چند تا کفش هم برداشتم ورفتم پایین
+بد اخلاق بریم
_چییی گفتی
+اوووفففف....بریم....جیمین من به حساب تو میرسم
÷باشه عزیزم برووووو فعلا(^.^)
پرشه زمانی توی ماشین
ویو ا.ت:
توی ماشین حرفی بینمون رد و بدل نشود
تا رسیدیم.......از ماشین پیاده شدم دیدم مامان اینا دارن سواره ماشین میشن
+مامان
&دخترم امدی
+اره من برم بشینم توی ماشین
&نه نه جانیست
+چرااا
&چون آقای کیم ماشین نمی یاره و با ماشینه ما می یاد
+خوب با ماشین لیا میرم
&نهههه ...ا ونا تازه ازدواج کردن باید تنها باشن
+پس می چی
&با تهیونگ میای
+مامان من اینو تحمل نمیکنم
&هیییسسسس ..آروم
ا.ت ویو:
بعد خدافظی اونا رفتن
+خوب ما کی میریم
_من بیرم دوش بگیرم
بعد میریم
+اووو...باشه
بای بای تا پا رت بعد😊
لایک یادت نره♡
#فیک
#فیکشن
#وانشات
#فیک_تهیونگ
۱۰.۲k
۰۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.