پارت دوم
پارت دوم
اما ای. ان باور نکرد و محکم با ا/ت کیس رفت همان طور که داشت میبوسید ا/ت رو تو بغلش گرفت و برد روی تخت و از لباش جدا شد و گفت:
^_^آیم ساری بیب ولی باید ددی خشنی بشم وا/ت از ترسش نتونست حرف بزنه و ای. ان دوباره لبای ا/ت رو بوسید و گاز محکمی گرفت که لبای ا/ت خون اومد و دوباره لبای ا/ت رو بوسید و در همین لحظه زیپ لباس ا/ت رو کشید پایین و سوتین ا/ت روهم باز کرد و چشم و دهن و دست و پای ا/ت رو بست و شروع کرد به بوسیدن بدن ا/ت و بعد کیس مارک های وحشطناکی روی سینه ا/ت گذاشت و سینه هاشو تو دهنش کرد و نوک سینه های ا/ت رو گاز گرفت که ا/ت جیغ کشید و از اونجایی که دهن ا/ت بسته بود صداش بیشتر نرفت و ای. ان بی توجه رفتار میکرد و بعد دستش رو به بدن ا/ت کشید که باعث شد بدن ا/ت بلرزه و طاقتش تموم شد و دن از ا/ت رو از تنش در اورد و شرتشو تو دو ثانیع پاره کرد و لباسای خودشم در اورد و ا/ت رو برداشت نشوند روی زمین و گفت دو زانو بشین زمین و ا/ت هم نشست چون اگر به حرفهاش گوش نمیکرد بدتر میشه و ای. ان دهن ا/ت رو باز کرد و گفت دهنتو باز کن و ا/ت اصرار کرد که اینکارو نکنه اما ای. ان مجبورش میکرد و تهدیدش کرد و گفت: اگه با من همکاری نکنی بلکه امشب چهار روز بشت سر هم بفاک میری و ا/ت قبول کرد و دهنشو باز کرد که ای. ان دی...... کشو کرد دهن ا/ت و گفت ساک بزنه و ا/ت هم ساک زد و کمی بعد ا/ت خسته شد میخواست جدا شه که ای. ان فهمید و سرشو گرفت و تا ته کرد دهنش و شروع کرد به ظربه زدن تو دهن ا/ت که ا/ت یع مایع داغی تو دهنش حس کرد و ای. ان گفت قورتش بده اگه یه قطرشم بریزه وای به حال تو و ا/ت هم همین کارو کرد و ای. ان بالاخره از دهن ا/ت کشید بیرون و ا/ت رو روی تخت انداخت و بدون هیچ حرفی و تو یه حرکت محکم واردش کرد که ا/ت میخواست جیغ بکشه که ای. ان بالشو روی دهن ا/ت گذاشت و گفت اینم درس عبرتت تا دیگه کس دیگه ای جز منو نبوسی وبدون اینکه بزاره ا/ت عادت کنه شروع کرد به ظربع زدن اون قدر پیش رفت که ا/ت خونریزی کرد و ای. ان گفت اه فاک هنوز اولش بود و ا/ت رو برداشت برد حموم و شستش و اورد خوابوند تو بغلش و زیر دل ا/ت رو ماساژ داد و هردو خوابیدند♡
اما ای. ان باور نکرد و محکم با ا/ت کیس رفت همان طور که داشت میبوسید ا/ت رو تو بغلش گرفت و برد روی تخت و از لباش جدا شد و گفت:
^_^آیم ساری بیب ولی باید ددی خشنی بشم وا/ت از ترسش نتونست حرف بزنه و ای. ان دوباره لبای ا/ت رو بوسید و گاز محکمی گرفت که لبای ا/ت خون اومد و دوباره لبای ا/ت رو بوسید و در همین لحظه زیپ لباس ا/ت رو کشید پایین و سوتین ا/ت روهم باز کرد و چشم و دهن و دست و پای ا/ت رو بست و شروع کرد به بوسیدن بدن ا/ت و بعد کیس مارک های وحشطناکی روی سینه ا/ت گذاشت و سینه هاشو تو دهنش کرد و نوک سینه های ا/ت رو گاز گرفت که ا/ت جیغ کشید و از اونجایی که دهن ا/ت بسته بود صداش بیشتر نرفت و ای. ان بی توجه رفتار میکرد و بعد دستش رو به بدن ا/ت کشید که باعث شد بدن ا/ت بلرزه و طاقتش تموم شد و دن از ا/ت رو از تنش در اورد و شرتشو تو دو ثانیع پاره کرد و لباسای خودشم در اورد و ا/ت رو برداشت نشوند روی زمین و گفت دو زانو بشین زمین و ا/ت هم نشست چون اگر به حرفهاش گوش نمیکرد بدتر میشه و ای. ان دهن ا/ت رو باز کرد و گفت دهنتو باز کن و ا/ت اصرار کرد که اینکارو نکنه اما ای. ان مجبورش میکرد و تهدیدش کرد و گفت: اگه با من همکاری نکنی بلکه امشب چهار روز بشت سر هم بفاک میری و ا/ت قبول کرد و دهنشو باز کرد که ای. ان دی...... کشو کرد دهن ا/ت و گفت ساک بزنه و ا/ت هم ساک زد و کمی بعد ا/ت خسته شد میخواست جدا شه که ای. ان فهمید و سرشو گرفت و تا ته کرد دهنش و شروع کرد به ظربه زدن تو دهن ا/ت که ا/ت یع مایع داغی تو دهنش حس کرد و ای. ان گفت قورتش بده اگه یه قطرشم بریزه وای به حال تو و ا/ت هم همین کارو کرد و ای. ان بالاخره از دهن ا/ت کشید بیرون و ا/ت رو روی تخت انداخت و بدون هیچ حرفی و تو یه حرکت محکم واردش کرد که ا/ت میخواست جیغ بکشه که ای. ان بالشو روی دهن ا/ت گذاشت و گفت اینم درس عبرتت تا دیگه کس دیگه ای جز منو نبوسی وبدون اینکه بزاره ا/ت عادت کنه شروع کرد به ظربع زدن اون قدر پیش رفت که ا/ت خونریزی کرد و ای. ان گفت اه فاک هنوز اولش بود و ا/ت رو برداشت برد حموم و شستش و اورد خوابوند تو بغلش و زیر دل ا/ت رو ماساژ داد و هردو خوابیدند♡
۸۵۴
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.