از صبح

از صبح
به شب وعده دادی ...
...
از قهر به آشتی ...
از ندیدن
تا دیدار ...
از دلبستن به عاشق شدن ...
از من ...
چه چیز در خاطرات توست
وقتی از تو هیچ وعده ای
در خاطرات من به ایجاد نرسیده اند .
وقتی
نگاهی در تلاقی هم نداریم
و گرمای دستی
در دست هم
و حرارت بوسه ای
بر گونه هایمان
جا خوش نکرده است .
....
از صبح به شب ...
از روز به تاریکی .
از من تا به تو ،
هزار راه نرفته است .
....
دلم می خواهدت ای آنکه هرگز نخواهمت داشت .


#شبنـــــم_نــــادری #بـــــارانْ

لینک کانال؛
دیدگاه ها (۳)

من را برای خودت می خواستی ...من اما ،فکر می کردم من را برای ...

من حتی بدون "گذرنامه" هممی‌توانم از "مرز" دوست داشتن تو عبور...

من سراپا همه زخممتو سراپاهمه انگشت نوازش باش..#حسین_منزوی

بعضی وقتها می گویم اگر شعر نبود، من چگونه می توانستم بدون آن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط