ⓅⒶⓇⓉ 6

هیونا:دیدم جونگ کوک به خدمتکارا یه چیزی گفت و به مح گفت که برو تو اتاقت
جی کی:به خدمتکارا گفتم که از اینجا دور شید و بالا نیاید
اون عوضی کی بود هااااا؟(با داد)
هیونا:اون...اون
جی کی: اون چی اون کی بود
هیونا:اون اکسم بود و منم فقط دلم براش تنگ شده وبود و واقعا معذرت می‌خوام ببخشید نمیخاستم اینطوری شه چون بعد 12 سال دیدمش ببخشید(با بغض و گریه)
جی‌کی:باش باش آروم چرا گربه میکنی اشکال نداره
بغلش کردم و صفت بهش چسبیدم
هیونا:ببخشید دیگه تکرار نمیشه دdی
جی‌کی:اشکال نداره که حالا ت باید منو ببخشی
هیونا:باش حالا بیا بخوابیم
جی‌کی:باشه بیبی کیوت من
هیونا:شب بخشیر دdی بازم معذرت می‌خوام
جی‌کی:بخاب دیگه عههه منم معذرت می‌خوام و دوست دارم
هیونا:اوکب
هیونا:شب بیدار شدم برم یه اب بخورم که دیدم جی‌کی داره گریه می‌کنه
هیونا:چرا داری گریه میکنی کوکی؟
کوکی:هیچی دلم برا ته ته تنگیده
هیونا:یعنی چقد من بدبختم که الان نصف شب باید پاشی بیای گریه کنی
فقطم برا ته ته
کوکی:بابا تو که نمیدونی منو اون چقد بهم نزدیکیم!
هیونا:باش حالا بیا بریم بخابیم
کوکی:باش تو برو بخاب منم الان میام اصن الان میام بابا ولک؛


و به خشی تموم شد



و فردا صب چه شددددددد؟
اگه پارت بعدی رو بخونی میفهمی
دیدگاه ها (۰)

ⓅⒶⓇⓉ 7

ⓅⒶⓇⓉ 8

ⓅⒶⓇⓉ 5

#پرونده_عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط