گفته بودی که تماشاگر باغ دلمی

گفته بودی که تماشاگر باغ دلمی
لک شده دست تو از شاخه‌ی گیلاس چرا؟

از درختان دلم عشق بچین، نوبری است
فرصتی نیست بیا، کشتن احساس چرا؟

#مهدی_اخوان_ثالث
دیدگاه ها (۲)

غنچه از راز تو بو برد، شکفتگلگریبان به هوای تو درید... #قیصر...

چنان فشرده شب تیره،پاکه پنداری،هزار سال،بدین حال،باز می ماند...

به هر تارِ جانم صد آواز هست دریغا که دستیبه مضراب نیست ... #...

من که با صاعقه‌ای می‌شکنم داس چرا؟بر دل از جور شما این همه آ...

عاشقی با تو قشنگ است بیا دل بدهیم فکر کن ! قافیه تنگ است بی...

دلم کنار تو یک کوه، شانه می خواهدو با تو گوشه ی دنجی شبانه م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط