خبرت هست دلم خسته توست
خبرت هست دلم خسته توست
دیر گاهیست که دلبسته توست
کوچه در کوچه ترا می جویم
چشم حیران به در بسته توست
شهر گویی که زبانیست خموش
پنجره ها همه وابسته توست
خسته گشتم نه ز غمخواری تو
خون دل خوردم من مهر فروبسته توست
نکنم شکوه ز بیداد تو ای ماه جبین
بیخروشی زازل قصه سر بسته توست
شنتیا آه من است ابر میگرید
شب وتنهایی ومن قصه پیوسته توست
دیر گاهیست که دلبسته توست
کوچه در کوچه ترا می جویم
چشم حیران به در بسته توست
شهر گویی که زبانیست خموش
پنجره ها همه وابسته توست
خسته گشتم نه ز غمخواری تو
خون دل خوردم من مهر فروبسته توست
نکنم شکوه ز بیداد تو ای ماه جبین
بیخروشی زازل قصه سر بسته توست
شنتیا آه من است ابر میگرید
شب وتنهایی ومن قصه پیوسته توست
۲.۱k
۱۰ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.