یک نفر هست که خود نیست ولی خاطرهاشصبحِ هر روز مرا سختبغل میگیرد...همیشه و هرلحظه با منی..تو خواب تو بیداری..توی غربت اینجا..ممنوم از تو زندکیم.بند بند انگشتات رو میبوسم.. درد دل تنگیت تو جونم..درد تنهایی ات تو تنم..