پسر بچه ای فیلمی در باره امپراطور چین میدید

پسر بچه ای فیلمی در باره امپراطور چین میدید.....
.
.
.
فیلم که تمام شد رو کرد به مادرش و گفت:
مامان منم وقتی بزرگ شدم مثل این امپراطور هفت تا زن میگیرم.....

یکی آشپزی کنه.....
یکی لباسامو بشوره.....
یکی خونه رو تمیز کنه.....
یکی برام آواز بخونه.....
یکی منو ببره حمام.....
یکی شبا برام قصه بگه.....
یکی هم مشت و مالم بده.....
.
.
.
.
.
مادر پرسید:
خوب یکی دیگه نمیخوای که بغلت بخوابه؟
.
.
.
پسر گفت:
نه. من تورو دوست دارم. تو بغلم بخواب.
.
.
.
.
.
چشمان مادر پر از اشک شد. پسرش را بغل کرد و بوسید و از پسرش پرسید:
خوب اونوقت زنات کجا بخوابن؟
.
.
.
.
.
پسر گفت:
برن پیش بابا بخوابن.....
.
.
.
.
.
اینبار چشمان پدر پر از اشک شد و پسرش را در آغوش گرفت و گفت:
راضیم ازت بابایی....

#kokoji
دیدگاه ها (۱۵)

سلامممم دوستان این دختردایی گلمه(الکی مثلا نمیدونیم خل و چله...

اجی های گلم خییییلی دوستون دارم.....خوشحالی یعنی دوستات واسه...

هرکس استارگرل داره بیاد ایدیشو بده^_^

راننده گفت: _خیلی از شهر دور شدیم.پیرمرد با صدای راننده به خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط