رمان حامیم
رمان حامیم
پارت ۳۰
دوروز بعد...
حامیم: بچه ها آماده این؟
بچه ها: آره
حامیم: بیاید بریم ی ساعت و نیم دیگه سانس اول شروع میشه
باران: نیمساعته اونجاییم
حامیم: آره یخورده همکار داریم بیاید
کیوان: جانا دیانا یگانه شما با ماشینمن بیاید
حامیم: دستت درد نکنه داداش
کیوان: خاهش میکنمچحرفیه
یگانه: مامانلیلا و بابا حمید با کی میان؟
حامیم: اونا گفتن خودمونمیایم
کیوان: یوگی بیا بریم
حامیم: یوگیچیه😂😂
کیوان: تو خونه بیشتر وقتا بهشمیگمیوگی
بچه ها: 😂😂
ادامه دارد...
پارت ۳۰
دوروز بعد...
حامیم: بچه ها آماده این؟
بچه ها: آره
حامیم: بیاید بریم ی ساعت و نیم دیگه سانس اول شروع میشه
باران: نیمساعته اونجاییم
حامیم: آره یخورده همکار داریم بیاید
کیوان: جانا دیانا یگانه شما با ماشینمن بیاید
حامیم: دستت درد نکنه داداش
کیوان: خاهش میکنمچحرفیه
یگانه: مامانلیلا و بابا حمید با کی میان؟
حامیم: اونا گفتن خودمونمیایم
کیوان: یوگی بیا بریم
حامیم: یوگیچیه😂😂
کیوان: تو خونه بیشتر وقتا بهشمیگمیوگی
بچه ها: 😂😂
ادامه دارد...
۲.۹k
۲۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.