در خانه تکانی دلت

در خانه تکانی دلت،
نگرانی هایت را بتکان
خاطراتت را...!

نمیگویم دور بریز، اما
قاب نکن به دیوار دلت...!

در جاده ی زندگی ، نگاهت که عقب عقب باشد،
زمین میخوری
زخم برمیداری
و درد میکشی

دوست خوبم
نه از بی مهری کسی دلگیر شو
نه به محبت کسی دلگرم
بخاطر آنچه که از تو گرفته شده، دلسرد مباش،
تو چه میدانی؟
شاید
روزی
ساعتی
آرزوی نداشتنش را میکردی...!
تنها به خدایت اعتماد کن و خودت را به او بسپار
هیچ کس
آنقدر قوی نیست
که ساعت ها را برعکس نفس بکشد
در آینه لبخند بزن
این همان جایی است که باید باشی...!
"هیچکس تو نخواهد شد"!
دیدگاه ها (۱۱)

وقتی که راهنمایی بودم و مامانم اجازه نمیداد ابروهامو بردام و...

سردردهای مزمنکابوس های شبانهاشک های مداومهمه و همهیادگاری ها...

مثل برگ رو شاخه هاتم کهتوی چشمات شکسته و زردممثل اشک از چشات...

دِل تکـونــے از خونـہ تـکـونـے وآجـبــ تــَـر ِ !! دِلــتـ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط