توی یک جمع بی حوصله نشسته بودم

توی یک جمع بی حوصله نشسته بودم
طبق عادت همیشگی مجله را ورق زدم تا به جدول رسیدم

یکی گفت : بلند بگو
گفتم : یک کلمه سه حرفیه
ازهمه چیز برتر است



تو جمعمون یه بازاری بود سریع گفت: پول

تازه عروس مجلس گفت: عشق
شوهرش گفت: یار

کودک دبستانی گفت: علم

بازاری پشت سرهم گفت : پول، اگه نمیشه طلا، سکه

گفتم: ارباب! اینا نمیشه
گفت: پس بنویس مال
گفتم: بازم نمیشه
گفت: جاه

خسته شدم با تلخی گفتم: نه نمیشه

مادر بزرگ گفت: مادرجان، عمر!
سیاوش که تازه از سربازی آمده بود گفت: کار

دیگری خندید و گفت: وام
یکی از آن وسط بلندگفت: وقت
خنده تلخی کردم و گفتم: نه


اما فهمیدم
تا شرح جدول زندگی کسی را نداشته باشی
حتی یک کلمه سه حرفی آن هم درست در نمی آید !

هنوز به آن کلمه سه حرفی جدول خودم فکر میکنم

شاید کودک پا برهنه بگوید: کفش
کشاورز بگوید: برف
لال بگوید: حرف
ناشنوا بگوید: صدا
نابینا بگوید: نور

و من هنوز در فکرم
که چرا کسی نگفت:
✨ ✨ خدا ✨ ✨
دیدگاه ها (۴)

والا 😃

خدایا میدونم مراقبمی

تولــــــدت مبـــارکــ یــــار دبــستانیہ منـــ خخخ 95❤ 10❤ ...

🌺 🌸 💐

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط