از بس که خدا عاشق نقاشی بود

از بس که خدا عاشق نقاشی بود..
هرفصل به روی بوم،یک چیزکشید..

یک بار ولی گمان کنم شاعر شد..
یک گوشه ی دنج رفت و پاییز کشید..
دیدگاه ها (۳)

روی دستش "پسرش" رفت ولی "قولش نه"نیزه ها تا "جگرش" رفت ولی "...

گل کریستال کاره دسته اجیم

☜ یه روزیـــــــــــــــــــــکی وارد زندگــــــــــــــــــ...

حکایت بعضیا

از بس که خدا عاشق نقاشی بود هر فصل به روی بوم، یک چیز کشید ی...

عاشقانه های شبنم مهمانی درکنارزندگیم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط