روی دستش پسرش رفت ولی قولش نه

روی دستش "پسرش" رفت ولی "قولش نه"
نیزه ها تا "جگرش" رفت ولی "قولش نه"


این چه خورشید غریبی است که با حال نزار
پای "نعش قمرش" رفت ولی "قولش نه"

شیر مردی که در آن واقعه "هفتاد و دو" بار
دست غم بر "کمرش" رفت ولی "قولش نه"

هر کجا می نگری "نام حسین است و حسین"
ای دمش گرم "سرش" رفت ولی "قولش نه"
دیدگاه ها (۱)

گل کریستال کاره دسته اجیم

قصـــــدم نشستـــــن بود امـــــ ـــــا در کنـارتــــــ

از بس که خدا عاشق نقاشی بود.. هرفصل به روی بوم،یک چیزکشید.. ...

☜ یه روزیـــــــــــــــــــــکی وارد زندگــــــــــــــــــ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط