گل سرخ خونی

پارت پنجم گل سرخ خونی
آروم چشام باز کردم و دیدم تو یه جای تاریکم گیج شده بودم یخورد پلک زدم تا چشام به تاریکی عادت کرد هوش حواسم اومد سر جاش اروم از جام که دراز کشیده بودم بلند شدم و نشستم و به اطراف نگاه کردم و فهمیدم تو یه اتاق تاریکم و کلی فکر به ذهنم هجوم آورد (یعنی الان من دزدیده شدم؟) (اینجا دیگ کجاس؟) ( چرا باید تو یه اتاق تاریک باشم؟) همینطور که این فکرا تو سرم میچرخیدن با یاد آوری دیشب و اون چیز قد بلند و اون چشمای براق قرمز موی تنم سیخ شد و استرس و ترس زیادی کل وجودم گرفت از ترس استرس زیاد تصمیم گرفتم برای کم شدن ترسم دنبال چراغ بگردم ولی اونجا هیچ لامپ و چراغی نبود نگاهم به پردها افتاد به سمتشون رفتم پرده ها یخورده کنار زدم و فهمیدم الان صبح شده رنگ پرده ها تیره بود بخاطر همین همه فضای اتاق رو تاریک کرده بود و جلوی نور گرفته بود با کشیدن پرده ها صدای در اومد و من با ترس نگاهم برگردوندم و...



خوب یخورده تو کنجکاوی بمونید🙂😂
امیدوارم این پارت خوب نوشته باشم و لذت برده باشید
لایک=لایک
#بی_تی_اس
#فیک
#وانشات
#پروف
#ویکوک
#تتلو
#ایران
#غمگین
#آرمی
#کیدراما
دیدگاه ها (۶)

تو این روزا بیشتر حواسمون بهم باشه مواظب خودتون باشید:)#ایرا...

بیبی:)

خوبم من:)💔

{مافیای من}{پارت ۶}ویو تهیونگ # بعد کلی حرف زدن با یونگی بلن...

"شراب سرخ" Part: ⁷ویو کایبا کمک افراد عمارت و یکم خون و خون ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط