تا بینهایت

تا بی‌نهایت
تا آنسوی حیات
گسترده بود او
دیدم که در وزیدن دستانش
جسمیت وجودم تحلیل می‌رود.

#فروغ_فرخزاد #هنر_عکاسی
دیدگاه ها (۱)

من کنون از آن همه ماجرا فقط یک چیز یاد دارم و یک چیز از خاطر...

و صبح یعنی توکه با گلِ لبخند به وعده گاهِ دل انگیزِ عشق می آ...

و صبح یعنی توکه با گلِ لبخند به وعده گاهِ دل انگیزِ عشق می آ...

سخن این است که ما بی تو نخواهیم حیات... #حافظ #هنر_عکاسی

کبریت

🍁تنها چیزی که برایمان مانده ، خاطراتِ خوبی ست که با تداعیِ ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط