فیک ددی روانی من
فیک ددی روانی من
پارت : ۵۷
دکتر : جدا از اینا من فکر نمیکنم ا.ت بیمار شده باشه یا مشکلی داشته باشه .... !
کوک و تهیونگ بهم دیگه نگاه میکنن و بعد به دکتر خیره میشن کمی میگذره که صبر تهیونگ لبریز میشه اما قبل از اینکه بتونه لب از لب باز کنه کوک سریع و با صدای بلند فریاد میزنه : خبببب... ادامه حرفتتتت ..
دکتر به تهیونگ و کوک نگاهی میکنه و ادامه میده : ا.ت هیچ مشکل جسمی ای نداره و هیچ مشکلی توی بدنش یا اعضای بدنش دیده نمیشه ... اون کاملا سالمه .. !
کوک لحطه ای مکث میکنه و میگه : خب ... دقیقا منظورت چیه؟
تهیونگ : ببینم ... ا.ت هنوز زنده اس؟(ترس و باصدای لرزیده )
کوک به سرعت بر میگرده سمت تهیونگ و با چشمای گشاد شده از تعجب... فریاد میزنه : معلومه که زنده اس ( داد )... چی میگی تو؟ (داد) حالت خوبه تهیونگ؟( یکم آروم تر)
دکتر : ا.ت کاملا حالش خوبه ... البته نه خیلی ... فقط توی کماس .. ولی هنوز زنده است
تهیونگ : آخه این حرفا رو قبل از دادن خبر مرگ یکی میگن ...
کوک به سمت دکتر برگشت و با ترس بهش خیره شد و گفت: نگو که ..
دکتر سریع پرید وسط حرفش و گفت : نه نه نه ... اصلا منظورم این نبود .. ا.ت زنده اس و کاملا حالش خوبه.. البته که رفته کما ولی حالش خوبه ... منظورم ... وای آخه خیلی مسخره اس
تهیونگ: حالا تو هم مسخره ای مگه ما چیزی بهت میگیم؟
کوک با ارنج به تهیونگ میزنه و میگه : هیششش ... عه تهیونگ! (اروم)
تهیونگ چشم غره ای میره و سکوت میکنه
دکتر که با حرف ته اخم کرده بود با همون اخم میگه : بنظرتون ... ممکنه ... ا.ت رو .. طلسم کرده باشن؟
کوک میزنه زیر خنده و بلند بلند میخنده .. و با همون خنده اش میگه : چقدر چرت و پرت سر هم میکنیییی( خنده ی شدید )
اما تهیونگ با حرف دکتر به فکر فرو رفته و آروم میگه : چرت و پرت نیس ..
تمامی اون کارهایی که به ا.ت و این رفتار عجیبش ربط داشت رو مرور میکنه و تمامی لحظات از جلو چشمش رد میشه ..
خنده ی کوک شدید تر میشه و رو به روی تهیونگ وایمیسته و میگه : چرت و پرت نیس؟ پس چیه؟ تو اینا رو باور میکنی ؟!(صدای بلند و خنده ی شدید)
تهیونگ میگه : آره باور میکنم چون خودش گفته باور کنم ...
خنده ی کوک محو میشه و میگه : چ... چی؟
مایل به حمایت بیب ¿
پارت : ۵۷
دکتر : جدا از اینا من فکر نمیکنم ا.ت بیمار شده باشه یا مشکلی داشته باشه .... !
کوک و تهیونگ بهم دیگه نگاه میکنن و بعد به دکتر خیره میشن کمی میگذره که صبر تهیونگ لبریز میشه اما قبل از اینکه بتونه لب از لب باز کنه کوک سریع و با صدای بلند فریاد میزنه : خبببب... ادامه حرفتتتت ..
دکتر به تهیونگ و کوک نگاهی میکنه و ادامه میده : ا.ت هیچ مشکل جسمی ای نداره و هیچ مشکلی توی بدنش یا اعضای بدنش دیده نمیشه ... اون کاملا سالمه .. !
کوک لحطه ای مکث میکنه و میگه : خب ... دقیقا منظورت چیه؟
تهیونگ : ببینم ... ا.ت هنوز زنده اس؟(ترس و باصدای لرزیده )
کوک به سرعت بر میگرده سمت تهیونگ و با چشمای گشاد شده از تعجب... فریاد میزنه : معلومه که زنده اس ( داد )... چی میگی تو؟ (داد) حالت خوبه تهیونگ؟( یکم آروم تر)
دکتر : ا.ت کاملا حالش خوبه ... البته نه خیلی ... فقط توی کماس .. ولی هنوز زنده است
تهیونگ : آخه این حرفا رو قبل از دادن خبر مرگ یکی میگن ...
کوک به سمت دکتر برگشت و با ترس بهش خیره شد و گفت: نگو که ..
دکتر سریع پرید وسط حرفش و گفت : نه نه نه ... اصلا منظورم این نبود .. ا.ت زنده اس و کاملا حالش خوبه.. البته که رفته کما ولی حالش خوبه ... منظورم ... وای آخه خیلی مسخره اس
تهیونگ: حالا تو هم مسخره ای مگه ما چیزی بهت میگیم؟
کوک با ارنج به تهیونگ میزنه و میگه : هیششش ... عه تهیونگ! (اروم)
تهیونگ چشم غره ای میره و سکوت میکنه
دکتر که با حرف ته اخم کرده بود با همون اخم میگه : بنظرتون ... ممکنه ... ا.ت رو .. طلسم کرده باشن؟
کوک میزنه زیر خنده و بلند بلند میخنده .. و با همون خنده اش میگه : چقدر چرت و پرت سر هم میکنیییی( خنده ی شدید )
اما تهیونگ با حرف دکتر به فکر فرو رفته و آروم میگه : چرت و پرت نیس ..
تمامی اون کارهایی که به ا.ت و این رفتار عجیبش ربط داشت رو مرور میکنه و تمامی لحظات از جلو چشمش رد میشه ..
خنده ی کوک شدید تر میشه و رو به روی تهیونگ وایمیسته و میگه : چرت و پرت نیس؟ پس چیه؟ تو اینا رو باور میکنی ؟!(صدای بلند و خنده ی شدید)
تهیونگ میگه : آره باور میکنم چون خودش گفته باور کنم ...
خنده ی کوک محو میشه و میگه : چ... چی؟
مایل به حمایت بیب ¿
۱۱.۰k
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.