طفلی به نام شادی، دیریست گم شدهست؛ با چشمهای روشن براق ، با گیسویی بلند به بالای آرزو. هر کس ازو نشانی دارد ما را کند خبر. این هم نشان ما: یک سو خلیج فارس، سوی دگر خزر... - در جمع ما شادی تفریق میشد