پارت ۹ فیک جیمین
پارت ۹ فیک جیمین
پرش به فردا
جیمین: آ راستی بهت گفتم یه مهمونی داریم تو بار؟
ات: نه
ات؛ خو زودتر میگفتی
جیمین؛ چه فرقی داره؟
پرش به شب ( چقدر پرش داریم)
ویو ات
خب اینم موهام
اوکیه
رفتم پایین
جیمین تکیه داده بود به ماشین و تو گوشیش بود
ات: اهم
جیمین؛ خوشگل شدی
ات: ممنون بریم؟
جیمین: اوهوم سوار شو
ویو جیمین
تقریبا تو این لباس برآمدگی های بدنش معلوم بود
رسیدن بار
ویو ات
دوستام رو دیدم پس رفتم پیششون
چند ساعت بعد برگشتم که جیمین رو دیدم با چندتا دختر
ویو جیمین
واقعا نیاز داشتم
چندتا هرز*ه دیدم
یکشون نشست رو پام و خودشو تکون داد
دوتاشون منو لمس میکردم
یکی جلوم زانو زده بود و سینهشو به پاهام و د*یکم میمالوند
یکی هم پاهاشو از سرم آویزون کرده بود
حالم واقعا بد بود و مست بودم
ات رو دیدم
به دخترا گفتم برن
دخترا: ولی ددی با صدای نازک و کمی ناله*
جیمین: گمشید عربده*
دخترا با ناز و عشوه رفتن
ات: معلوم هست چیکار میکنی
جیمین دست ات کشید و برد تو اون اتاقی که تجهیزات داشت
ات رو پرت کرد رو تخت و...
پارت اصمات رو میخاید؟ بیاید پیوی بهتون میدم
ویو ات
صبح پاشدم دیدم تو خونهمونم
فک کنم یکنفر آوردمون خونه
خاک به سرم دیشب
خب اون مست بود پس چیزی نمیدونه
_________________________
۵ لایک
۵ کامنت
پرش به فردا
جیمین: آ راستی بهت گفتم یه مهمونی داریم تو بار؟
ات: نه
ات؛ خو زودتر میگفتی
جیمین؛ چه فرقی داره؟
پرش به شب ( چقدر پرش داریم)
ویو ات
خب اینم موهام
اوکیه
رفتم پایین
جیمین تکیه داده بود به ماشین و تو گوشیش بود
ات: اهم
جیمین؛ خوشگل شدی
ات: ممنون بریم؟
جیمین: اوهوم سوار شو
ویو جیمین
تقریبا تو این لباس برآمدگی های بدنش معلوم بود
رسیدن بار
ویو ات
دوستام رو دیدم پس رفتم پیششون
چند ساعت بعد برگشتم که جیمین رو دیدم با چندتا دختر
ویو جیمین
واقعا نیاز داشتم
چندتا هرز*ه دیدم
یکشون نشست رو پام و خودشو تکون داد
دوتاشون منو لمس میکردم
یکی جلوم زانو زده بود و سینهشو به پاهام و د*یکم میمالوند
یکی هم پاهاشو از سرم آویزون کرده بود
حالم واقعا بد بود و مست بودم
ات رو دیدم
به دخترا گفتم برن
دخترا: ولی ددی با صدای نازک و کمی ناله*
جیمین: گمشید عربده*
دخترا با ناز و عشوه رفتن
ات: معلوم هست چیکار میکنی
جیمین دست ات کشید و برد تو اون اتاقی که تجهیزات داشت
ات رو پرت کرد رو تخت و...
پارت اصمات رو میخاید؟ بیاید پیوی بهتون میدم
ویو ات
صبح پاشدم دیدم تو خونهمونم
فک کنم یکنفر آوردمون خونه
خاک به سرم دیشب
خب اون مست بود پس چیزی نمیدونه
_________________________
۵ لایک
۵ کامنت
۱۰.۷k
۱۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.