ساعت ها بود من در ایستگاه قطار منتظر آمدنت بودم.
ساعت ها بود من در ایستگاه قطار منتظر آمدنت بودم.
دیگر کم کم داشتم نگران میشدم که نکند نیامده باشی و قطار بدون مسافری با نام تو باشد!
سرم را برگرداندم و قطاری را از دور دیدم؛قلبم با شدت زیادی به سینه ام میکوبید.
تو، هم در آن قطار بودی و هم در قلب من.
قطار رسید و من با شوق زیادی به سمتش حرکت کردم.
#ریحانه_کمندی
#جذاب #خاص
دیگر کم کم داشتم نگران میشدم که نکند نیامده باشی و قطار بدون مسافری با نام تو باشد!
سرم را برگرداندم و قطاری را از دور دیدم؛قلبم با شدت زیادی به سینه ام میکوبید.
تو، هم در آن قطار بودی و هم در قلب من.
قطار رسید و من با شوق زیادی به سمتش حرکت کردم.
#ریحانه_کمندی
#جذاب #خاص
۱.۴k
۰۶ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.