مادر بزرگ همیشه میگفت درد تن یک جا نمی ماند

مادر بزرگ همیشه میگفت، دردِ تن یک جا نمی ماند
کلیه میزند به کمر، کمر میزند به پا، پا میزند به قلب
میگفت درد هی توی تنت تقسیم میشود
اما درد روح
قُلبمه میشود یک جا امانت را میبرد
هر کسی هم که از راه برسد و بپرسد چه مرگت است؟
فقط میشود دستت را روی زانو و کمرت بگذاری و ناله کنی که تیر میکشد
درد روح را نمیشود نشان کسی داد

#مرآ_جان
دیدگاه ها (۳)

برای آرامشِ دل تو کیانای عزیزم..

من و تو به یکدیگر محتاجیم ما علت و معلولیمما لازم و ملزومیم ...

..

آینه ها، رسالتشان را از یاد برده اند یا من خودم را گم کرده ا...

ساعت از نیمه شب گذشته . مایکی به نامه ای که دختر نوشته بود خ...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط