تولد یک شیطان
پارت 1
ویو کوک
حاظر شده بودم که برگردم به عمارت راستش دو سه هفته بود که تو خونه خودم بودم تنهای تنها و خب احساس آرامش میکردم موقع رفتن چشم به تابلو عکس پگی افتاد
خاطراتش زنده شد برام
چهل سال از اون اتفاق میگذره
اون اتفاق شوم
واقعا نمی خوام بهش فک کنم
از یه دعای کوچولو کردم تا روحش در آرامش باشه
بعد یه عود روشن کردم جلو عکسش و از خونه اومدم بیرون رفتم سمت ماشینمو سوارش شدم
از اینجا تا عمارت حدود نیم ساعت راه بود
من راه رفت و برگشت و این جاده رو خیلی دوست دارم بخاطر همین اون نیم ساعت برام مثل یه ثانیس
نیم ساعت بعد
رسیدم به عمارت و رفتم داخل
یکم طول کشید تا برسم یه اتاق پدر بزرگ
(علامتا یادم رفتن😑😑علامت کوک+ علامت پدر بزرگ %)
+سلام
%علیک
%مستر جئون میتونم بپرسم یه چند وقت کدوم گوری بودی و جچاب تلفن کسیو نمیدادی
+تو خونه خودم
%صحیح بعد میشه ادرس خونتون رو بدی
+خب نزدیک هزار سال ندادم الانم نمیدم بابا اونجا شخصی نمیتونم بهتون ادرس بدم
%حیلی دوس دارم بدونم اونجا چه گوهی میخوری
+🤣🤣
+بیخیال اومدم بگم برگشتم دیگه
%خوش برگشتی
+خب برم لباس عوض کنم بعدش باید برم بیرون با بکهیونگ قرار دارم (اونایی که نمیدونید بکهیونگ دوست صمیمی کوک و حدود از چهارده سالگی تا الان دوستن💀💀) (درضمن یادم رفت بگم کوک خوناشام و الان حدود 891 سالشه💀)
%حالا چه قراری
+میریم بولینگ
%اوکی خوشبگذره
+خداحافظ
%خداحافظ
اومدم بیرون و رفتم سمت اتاقم و بعد عوض کردن لباسام راه افتادم که برم سمت سالن بولینگ
حدود ده دقیقه بعد رسیدم ماشینو پارک کردمو رفتم داخل
بکهیونگ قبل از من رسیده بود و داشت انرژی زا میخورد
ادامه دارد.....
لایک و کامنت یادتون نره
ویو کوک
حاظر شده بودم که برگردم به عمارت راستش دو سه هفته بود که تو خونه خودم بودم تنهای تنها و خب احساس آرامش میکردم موقع رفتن چشم به تابلو عکس پگی افتاد
خاطراتش زنده شد برام
چهل سال از اون اتفاق میگذره
اون اتفاق شوم
واقعا نمی خوام بهش فک کنم
از یه دعای کوچولو کردم تا روحش در آرامش باشه
بعد یه عود روشن کردم جلو عکسش و از خونه اومدم بیرون رفتم سمت ماشینمو سوارش شدم
از اینجا تا عمارت حدود نیم ساعت راه بود
من راه رفت و برگشت و این جاده رو خیلی دوست دارم بخاطر همین اون نیم ساعت برام مثل یه ثانیس
نیم ساعت بعد
رسیدم به عمارت و رفتم داخل
یکم طول کشید تا برسم یه اتاق پدر بزرگ
(علامتا یادم رفتن😑😑علامت کوک+ علامت پدر بزرگ %)
+سلام
%علیک
%مستر جئون میتونم بپرسم یه چند وقت کدوم گوری بودی و جچاب تلفن کسیو نمیدادی
+تو خونه خودم
%صحیح بعد میشه ادرس خونتون رو بدی
+خب نزدیک هزار سال ندادم الانم نمیدم بابا اونجا شخصی نمیتونم بهتون ادرس بدم
%حیلی دوس دارم بدونم اونجا چه گوهی میخوری
+🤣🤣
+بیخیال اومدم بگم برگشتم دیگه
%خوش برگشتی
+خب برم لباس عوض کنم بعدش باید برم بیرون با بکهیونگ قرار دارم (اونایی که نمیدونید بکهیونگ دوست صمیمی کوک و حدود از چهارده سالگی تا الان دوستن💀💀) (درضمن یادم رفت بگم کوک خوناشام و الان حدود 891 سالشه💀)
%حالا چه قراری
+میریم بولینگ
%اوکی خوشبگذره
+خداحافظ
%خداحافظ
اومدم بیرون و رفتم سمت اتاقم و بعد عوض کردن لباسام راه افتادم که برم سمت سالن بولینگ
حدود ده دقیقه بعد رسیدم ماشینو پارک کردمو رفتم داخل
بکهیونگ قبل از من رسیده بود و داشت انرژی زا میخورد
ادامه دارد.....
لایک و کامنت یادتون نره
۶.۰k
۱۳ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.