نمیتوانستم احساس و محبت و علاقه خود را ابراز نکنم

نمیتوانستم احساس و محبت و علاقه خود را ابراز نکنم!
نمیشد،نمیتوانستم چه کار کنم خب!
همیشه در حال ابراز علاقه بودم
بغلش میکردم
میبوسیدمش
از زیبایی هایش میگفتم
از احساساتم نسبت به او میگفتم
و میگفتم که دیوانه وار دیوانه اش هستم
عاشقش بودم و افتخارم بود
و بیان میکردم همه اش را!
منِ خوش خیال فکر میکردم او هم همین احساسات را به من دارد
آخر گناه من چه بود مگر؟
جز اینکه همه چیز را کف دست گرفته بودم و آمده‌بودم برای اهدا کردنش؟! زیاد بود احساساتم و علاقه ام به او انگار
چون دلش را زد!
کم کم سرد شد
بی اهمیت شده بود نسبت به ابراز هایم
و شاید عادی شده بودم برایش!!
نه واکنشی نشان میداد و مقابله به مثل میکرد
همین کار هارا میکنید که میترسند از اینکه احساسات خود را ابراز کنند
و مقصرش هم دقیقا تویی هستی که بی تفاوت میگذری از کنارشان
آسان نیست برای کسی که غرورش را له میکند میگذارد کنار و مدام دم از دوست داشتنت میزند!! ساده نگذرید از کنار ابراز علاقه ها
شما هم ابراز کنید
هر عمل عکس‌العملی دارد
هیچ چیز یک طرفه اش خوب نیست از خیابانش گرفته تا احساسش... .
.
هیچ غمی سنگین تر از اتمام رابطه ای که دوستش داری و آینده ای نداره، نیست

حسن_علینژاد
دیدگاه ها (۱)

اینجا زلزله نیست. اما من پسرم را همانطور که خواب است تنگ در ...

چقدر باید از این اتفاق ها بیفتد ؟چقدر زلزله ، چقدر سیل چند آ...

به زمین بگویید اینقدر تن و جانمان را نلرزاند...به خدا دیگر ا...

شبی که آسمانش پر از برق ستارگان است ✨ و هر دعایی که آسمان می...

‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ 𝖼𖫲ꨲ𝗋𑪊𝖺ꥉz𝗒ꨲ 𝗈ᜳ𝗏𖫱𑪊𝖾ᜳ𝗋𑪊‌ 𝗒ꨲ𝗈ᜳ𝗎ꨲ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط