با اینکه خلق بر سر دل مینهند پا

با اینکه خلق بر سر دل می‌نهند پا
شرمندگی نمی‌کشد این فرش نخ‌نما

بهلول‌وار فارغ از اندوه روزگار
خندیده‌ایم! ما به جهان یا جهان به ما

کاری به کار عقل ندارم به قول عشق
کشتی‌شکسته را چه نیازی به ناخدا

گیرم که شرط عقل به جز احتیاط نیست
ای خواجه! احتیاط کجا؟ عاشقی کجا؟

فرق میان طعنه و تعریف خلق نیست
چون رود بگذر از همه سنگریزه‌ها

#فاضل_نظری
دیدگاه ها (۱)

هر کسی از یار چیزی خواست هنگام وصالمن به محضِ دیدن او خاطرش ...

یک مسافر ، خانه می خواهد چکارمرغ زخمی ، لانه میخواهد چکار...

بر هر چه به غیر عشق پا بگذاریددست دل خویش در حنا بگذاریدعاشق...

سوته دلان:ای کاش دلم همیشه عاشق باشددیوانگی اش به قدرسابق با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط