من بندهی چیزهای آهسـتهام.مثل غذا که جا میافتد،یا سفر وقتی که مقصد مشخصی ندارد.پرسهزدن بهجای پیادهروی،موسیقیهای ملایم.آفتـاب مایلِ عصر. دوستداشتـن های بیعجله. در کسی رسوب کردنبهآهـستگی...عصربخیر