آیدای خودم، آیدای احمد!
آیدای خودم، آیدای احمد!
شریک سرنوشت و رفیق راه من؛
صفای قدمت، ناز قدمت،
عشق و پاکی را به خانهی من آوردی.
از شوق اشک میریزم،
دنبال کلماتی میگردم
که بتوانند آتشی را که
در جانم شعله میزند
برای #تو بازگو کنند،
اما در همهی چشماندازِ
اندیشه و خیال من،
جز تصویر چشمهای زنده و
عاشق خودت هیچی نیست...
#احمد_شاملو
شریک سرنوشت و رفیق راه من؛
صفای قدمت، ناز قدمت،
عشق و پاکی را به خانهی من آوردی.
از شوق اشک میریزم،
دنبال کلماتی میگردم
که بتوانند آتشی را که
در جانم شعله میزند
برای #تو بازگو کنند،
اما در همهی چشماندازِ
اندیشه و خیال من،
جز تصویر چشمهای زنده و
عاشق خودت هیچی نیست...
#احمد_شاملو
۲.۴k
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.