اگر تو فارغی از حال دوستان یارا

اگر تو فارغی از حال دوستان یارا
فراغت از تو میسر نمی شود ما را…

تو را در آینه دیدن جمال طلعت خویش
بیان کند که چه بوده ست ناشکیبا را

که گفت در رخ زیبا نظر خطا باشد؟
خطا بود که نبینند روی زیبا را…

به دوستی که اگر زهر باشد از دستت
چنان به ذوق ارادت خورم که حلوا را!

گرفتم آتش پنهان خبر نمی ‌داری
نگاه می ‌نکنی آب چشم پیدا را؟

نگفتمت که به یغما رود دلت سعدی؟
چو دل به عشق دهی دلبران یغما را

هنوز با همه دردم امید درمان است
که آخری بود آخر شبان #یلدا را…

#سعدی ❤ ️
دیدگاه ها (۵)

می شوم گل، در گریبان خار می افتد مراغنچه می گردم، گره در کار...

از تو و دنیای بی تو شعر می گویمتا که یک من تا ابد در باورت ب...

روشن است چراغتا بدانم که نیستی#سیروس_نوذری

هر شب اندیشه ی دیگر کنم و رای دگرکه من از دست تو فردا بروم ج...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط