بی تو من از همه ی خلق خدا دلگیرم

بی تو من از همه ی خلق خدا دلگیرم
بی تو با غربت دنیای خودم درگیرم
من فراری شدم ازخویش و تورا میخواهم
بی هوا، فاصله از پیر و جوان می گیرم
در دلم نیست دگر حس حیاتی بی تو
خسته از زندگی و بر لبه ی شمشیرم
مرگ را بی تو من عمریست تمنا دارم
مثل یک خودکشی تلخ، ز جانم سیرم
بی تو جزشعر نفس های مرایاری نیست
بـعـد تو از غم تنهـایـی خود می میرم
دیدگاه ها (۲)

مشکل از جایی شروع شد که یک مشت آدمِ اشتباه ، با هم به زیرِ س...

سی سال ازبرگ خزان درختم افتادوسالها ازپی هم میگذرندوانگارهمی...

در همه وقایعی که روی میدهد لطف الهی نهفته است . بینش ما محدو...

تو نمیدانی اما …از وقتی عاشقت شدم هیچ چیز سر جایش نیست!دنیا ...

پارت : ۳۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط