روی شیشه با قرمز نوشته بود :
روی شیشه با قرمز نوشته بود :
" آی سی یو "
و من بیخودانه داشتم فکر میکردم " آی سی یو " یعنی
" می بینمت "
پرستار با وحشت گفت: بیمار از دست رفت
و من کبود شدم ، از دست می روم ، شوک می دهند ...
از تخت می جهد جسم مرده ام
اما خط مانیتور مراقبت های ویژه همچنان صاف است ...
هیچ کس نمی داند که فقط تنفس مصنوعی کارساز است
آن هم از لبهای مکرر تو ...
جسدم که رفت ! روحم هنوز بیخودانه فکر می کند
" آی سی یو " یعنی " می بینمت ...
نمیدونم کی اما ... " می بینمت "
" آی سی یو "
و من بیخودانه داشتم فکر میکردم " آی سی یو " یعنی
" می بینمت "
پرستار با وحشت گفت: بیمار از دست رفت
و من کبود شدم ، از دست می روم ، شوک می دهند ...
از تخت می جهد جسم مرده ام
اما خط مانیتور مراقبت های ویژه همچنان صاف است ...
هیچ کس نمی داند که فقط تنفس مصنوعی کارساز است
آن هم از لبهای مکرر تو ...
جسدم که رفت ! روحم هنوز بیخودانه فکر می کند
" آی سی یو " یعنی " می بینمت ...
نمیدونم کی اما ... " می بینمت "
۱.۰k
۱۸ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.