من تورا می فهمم

من تورا می فهمم

تو صدای ِ تـپش نـبض زمین

در جـاذبه ی قـلب منی

چشم تو شیشه ی تنهایی را

با نگـاهی چه آسان می شکند . . .

 

من تورا می فهمم

تو همه درک من از بازی رقـاصانی

که به رقـاصی خود شک دارند،

و من از تاریکی این رقـاصی

به دل ِ فاصله ها می پـیـچم!

تو نمی دانی،

شمع مـژگان تو روشنگر این تنهائیست . . . .

 

من تو را در شَـکم!!!

که در این روشنی و رقاصی

 تو به روشنی من نزدیکی یا به رقاصی عشق؟!
دیدگاه ها (۱)

خبر نداری از دلم که ساده درد می کنداز این دلی که بی تو بی ار...

دیشب دوباره دیدمت اما خیال بودتو در کنار من بشینی محال بودهر...

دیشب به یاد روی تو تنها گریستمتنهای بی امید چه شبها گریستماز...

در انتظار توامدر چنان هوایی بیاکه گریز از تو ممکن نباشد توتم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط