من تورا می فهمم
من تورا می فهمم
تو صدای ِ تـپش نـبض زمین
در جـاذبه ی قـلب منی
چشم تو شیشه ی تنهایی را
با نگـاهی چه آسان می شکند . . .
من تورا می فهمم
تو همه درک من از بازی رقـاصانی
که به رقـاصی خود شک دارند،
و من از تاریکی این رقـاصی
به دل ِ فاصله ها می پـیـچم!
تو نمی دانی،
شمع مـژگان تو روشنگر این تنهائیست . . . .
من تو را در شَـکم!!!
که در این روشنی و رقاصی
تو به روشنی من نزدیکی یا به رقاصی عشق؟!
تو صدای ِ تـپش نـبض زمین
در جـاذبه ی قـلب منی
چشم تو شیشه ی تنهایی را
با نگـاهی چه آسان می شکند . . .
من تورا می فهمم
تو همه درک من از بازی رقـاصانی
که به رقـاصی خود شک دارند،
و من از تاریکی این رقـاصی
به دل ِ فاصله ها می پـیـچم!
تو نمی دانی،
شمع مـژگان تو روشنگر این تنهائیست . . . .
من تو را در شَـکم!!!
که در این روشنی و رقاصی
تو به روشنی من نزدیکی یا به رقاصی عشق؟!
۱.۲k
۲۱ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.