دختران علیه دختران
مادرم پشت خاله شبنم در آمد و گفت: «شبنم آشپزی اش از من هم بهتره. احتیاجی به تمرین ندارد که خواهرم!»
بابام خندید و گفت: «ما که ندیدیم.»
خاله شبنم گفت: «مردها مگر این چیزها را می بینند؟ مردها فقط به شکمشان فکر میکنند. میخورند و یادشان میرود حتی بگویند دست و پنجه ات درد نکند.»
مادرم شاکی بود که پدرم هیچ وقت پس از خوردن غذا چیزی نمی گوید.
دستپخت مادرم حرف نداشت. این را همه کسانی که از دست پختش چشیده بودند، میگفتند. اما پدرم هیچ وقت به این حقیقت اعتراف نکرده بود. خاله شبنم هم از این ماجرا خبر داشت. برای همین از فرصت استفاده کرد و حرف دلش را زد. پدرم که سعی میکرد جلوی خاله شبنم کم نیاورد، خنده خنده گفت: «احتیاج به تشکر نیست، هرکی وظیفه ای دارد، باید وظیفهاش را انجام بدهد.»
خاله شبنم پرسید: «شما وظایفتان را انجام میدهید؟»
پ.ن: در دختران علیه دختران یک اتفاق سه بار در فضا و حال و هوایی مختلف روی می دهد و هر بار تاثیری متفاوت بر شخصیت های کتاب و سرنوشت آن ها می گذارد.
#دختران_علیه_دختران
#مصطفی_خرامان
#نشر_افق
بابام خندید و گفت: «ما که ندیدیم.»
خاله شبنم گفت: «مردها مگر این چیزها را می بینند؟ مردها فقط به شکمشان فکر میکنند. میخورند و یادشان میرود حتی بگویند دست و پنجه ات درد نکند.»
مادرم شاکی بود که پدرم هیچ وقت پس از خوردن غذا چیزی نمی گوید.
دستپخت مادرم حرف نداشت. این را همه کسانی که از دست پختش چشیده بودند، میگفتند. اما پدرم هیچ وقت به این حقیقت اعتراف نکرده بود. خاله شبنم هم از این ماجرا خبر داشت. برای همین از فرصت استفاده کرد و حرف دلش را زد. پدرم که سعی میکرد جلوی خاله شبنم کم نیاورد، خنده خنده گفت: «احتیاج به تشکر نیست، هرکی وظیفه ای دارد، باید وظیفهاش را انجام بدهد.»
خاله شبنم پرسید: «شما وظایفتان را انجام میدهید؟»
پ.ن: در دختران علیه دختران یک اتفاق سه بار در فضا و حال و هوایی مختلف روی می دهد و هر بار تاثیری متفاوت بر شخصیت های کتاب و سرنوشت آن ها می گذارد.
#دختران_علیه_دختران
#مصطفی_خرامان
#نشر_افق
۲.۰k
۰۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.