زمانی که میفهمم در این شهر نیستی

زمانی که می‌فهمم در این شهر نیستی،
همچو کودکان واکسی،
سرم را برای دیدن هیچکس بلند نمی‌کنم!


شعر: #طلعت_طاهر
ترجمه: #زانا_کوردستانی
دیدگاه ها (۰)

از استخوان شانه‌ها و گردنت عیان‌ست:پیش از آنکه به مقام انسان...

انجمن ادبی دکتر زرین‌کوب بروجرد

حراف شده‌ام...هر کسی را ببینم که تو را می‌شناسد:باید احوال پ...

همیشگی‌ست قدردانی مااندازه‌ی کلمات، آوازهایمان،زیرا آدمی در ...

بیاد بابامحمدم

این ادیت جدیدمه ولی هنوز کاملش نکردم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط