حراف شدهام

حراف شده‌ام...
هر کسی را ببینم که تو را می‌شناسد:
باید احوال پنجاه نفر را از او بپرسم
تا تو میان آنان پنهان شوی و
از این طریق،
خبری کوتاه از حال تو را به دست بیاورم!.


شعر: #طلعت_طاهر
ترجمه: #زانا_کوردستانی
دیدگاه ها (۰)

زمانی که می‌فهمم در این شهر نیستی،همچو کودکان واکسی،سرم را ب...

از استخوان شانه‌ها و گردنت عیان‌ست:پیش از آنکه به مقام انسان...

همیشگی‌ست قدردانی مااندازه‌ی کلمات، آوازهایمان،زیرا آدمی در ...

برای اینکه دوری تودر یادم جایی پیدا نکند،اجبارأ هرچه سرود و ...

_چشم هایم خیره به چشم های نوزادی ست که تازه به دنیا آمدههمه ...

باد پاییزی ؟ کاش خدا بودم نسیم خنک اول مهر میشدم که بپیچم ل...

باد پاییزی ؟ کاش خدا بودم نسیم خنک اول مهر میشدم که بپیچم ل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط