🌾 یکی از رفقایی که مدتها در چنگال داعش اسیر بود تعریف میک
🌾 یکی از رفقایی که مدتها در چنگال داعش اسیر بود تعریف میکردند که:
سلام علیکم
وقتتان بخیر، روزی چون امروز شانزدهم صفر سال نودو یک هجری(پنج سال پیش) جمع 48 نفره که درسوریه بودیم ، یک نفرازبرادران تشریف آوردند وگفتند من دیشب یک خواب دیده ام گفته شد اینشاءالله خیر است گفتندخواب دیدم که نقیب (فرمانده گروهی که ما در اسارتشان بودیم) آمدبرگه های سفید در دستش بود یکی یکی از مامیبرد و امضاء می گرفت و زیر اون برگه هم یک مهر می زدو به دستمان میداد وقتی نگاه مهر کردم دیدم نوشته زیارت عاشورا گفته شد رمز آزادی ما درقرائت زیارت عاشورا (هرچندبرادران هرروز یک ختم قرآن می خواندند وثواب آن هدیه به ساحت مقدسه حضرت زهرا میکردند و دعاهای دیگرهمچون توسل و... می خواندند) معصومین علیهم السلام راه را به مانشان دادند باید زیارت عاشورا بخوانیم باتوجه خطراتی که داشت، کتاب دعا که نداشتیم گفتیم برادرانی که زیارت عاشورا هرچقدرحفظ هستندتشریف بیاورند و بخوانند یکنفر ازبرادران هم یک مدادشکسته و یک تکه مقوا پیدا کرد و می نوشت وبالاخره بندهای زیارت دست وپاشکسته تنظیم کردیم وخواب اون برادر هم به بقیه برادران اعلام کردیم وگفتیم هرروز عصر دوساعت قبل ازنماز مغرب وعشا شروع می کنیم به قرائت زیارت عاشورای کامل باصد لعن و صد سلام ، از شانزدهم صفرشروع کردیم هنوز مدت ده روز نگذشته بود که روزبیست وپنجم صفردیدیم که بعدازنماز ظهر و عصر درب زیرزمینی باز شد، دیدیم نقیب با چندنفر آمدند یک بسته کاغذ سفید آ چهار دستش بود گفت همه تان به صف بشینید ویکی یکی بیایید اینجا این برگه راامضاء کنید ماهم یکی یکی می رفتیم مشخصات کامل ازماروی برگه می نوشت ویک اثرانگشت هم ازما می گرفت ومی آمدیم ، فردای آن روزساعت دو بعد از ظهر هم آزاد شدیم.
بگذریم ازحال وهوای برادران درآخرین زیارت عاشورای بیست وپنجم یعنی شب همون روزی که(چون کارنقیب تانزدیک مغرب طول کشید آن زیارت بعدازنماز خواندیم) آمده بودندوعین اتفاقی که درخواب دیده بودنداتفاق افتاد وهمه چقدرحال داشتند. یادش بخیر.
این نبود جز تاثیر زیارت عاشورا.
پلاک خاکی اینجاست👇 🌷
@pelakkhaki
👆 🕊
سلام علیکم
وقتتان بخیر، روزی چون امروز شانزدهم صفر سال نودو یک هجری(پنج سال پیش) جمع 48 نفره که درسوریه بودیم ، یک نفرازبرادران تشریف آوردند وگفتند من دیشب یک خواب دیده ام گفته شد اینشاءالله خیر است گفتندخواب دیدم که نقیب (فرمانده گروهی که ما در اسارتشان بودیم) آمدبرگه های سفید در دستش بود یکی یکی از مامیبرد و امضاء می گرفت و زیر اون برگه هم یک مهر می زدو به دستمان میداد وقتی نگاه مهر کردم دیدم نوشته زیارت عاشورا گفته شد رمز آزادی ما درقرائت زیارت عاشورا (هرچندبرادران هرروز یک ختم قرآن می خواندند وثواب آن هدیه به ساحت مقدسه حضرت زهرا میکردند و دعاهای دیگرهمچون توسل و... می خواندند) معصومین علیهم السلام راه را به مانشان دادند باید زیارت عاشورا بخوانیم باتوجه خطراتی که داشت، کتاب دعا که نداشتیم گفتیم برادرانی که زیارت عاشورا هرچقدرحفظ هستندتشریف بیاورند و بخوانند یکنفر ازبرادران هم یک مدادشکسته و یک تکه مقوا پیدا کرد و می نوشت وبالاخره بندهای زیارت دست وپاشکسته تنظیم کردیم وخواب اون برادر هم به بقیه برادران اعلام کردیم وگفتیم هرروز عصر دوساعت قبل ازنماز مغرب وعشا شروع می کنیم به قرائت زیارت عاشورای کامل باصد لعن و صد سلام ، از شانزدهم صفرشروع کردیم هنوز مدت ده روز نگذشته بود که روزبیست وپنجم صفردیدیم که بعدازنماز ظهر و عصر درب زیرزمینی باز شد، دیدیم نقیب با چندنفر آمدند یک بسته کاغذ سفید آ چهار دستش بود گفت همه تان به صف بشینید ویکی یکی بیایید اینجا این برگه راامضاء کنید ماهم یکی یکی می رفتیم مشخصات کامل ازماروی برگه می نوشت ویک اثرانگشت هم ازما می گرفت ومی آمدیم ، فردای آن روزساعت دو بعد از ظهر هم آزاد شدیم.
بگذریم ازحال وهوای برادران درآخرین زیارت عاشورای بیست وپنجم یعنی شب همون روزی که(چون کارنقیب تانزدیک مغرب طول کشید آن زیارت بعدازنماز خواندیم) آمده بودندوعین اتفاقی که درخواب دیده بودنداتفاق افتاد وهمه چقدرحال داشتند. یادش بخیر.
این نبود جز تاثیر زیارت عاشورا.
پلاک خاکی اینجاست👇 🌷
@pelakkhaki
👆 🕊
۱.۴k
۱۶ آبان ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.