آن یار که عهد دوستاری بشکست

آن یار که عهد دوستاری بشکست
می‌رفت و منش گرفته دامان در دست

می‌گفت دگرباره به خوابم بینی
پنداشت که بعد از آن مرا خوابی هست

#سعدی
دیدگاه ها (۱)

ای باد صبح دم، خبر او بیار توآنجا مجال نیست که پیغام ما روده...

از هوا داری بجان جویم نسیم صبح راتا سلامی از من بیدل به دلجو...

سرایی را که صاحب نیست، ویرانی است معمارشدل بی‌عشق، می‌گردد خ...

#حضرت_مولانا حیلت رها کن عاشقادیوانه شو دیوانه شووَنْدَر دل...

سـبد آرزوهــــایم را برای امـــروزتــانبا شــــــادی حــس خـ...

تاوان خوشبختی اینده ات را اکنون پس بده

★هر بار از نو عاشق تو خواهم شد...★

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط