محمود دولت آبادی قشنگ گفت؛
محمود دولت آبادی قشنگ گفت؛
آنجا یک قهوه خانه بود، اما ننشستیم به نوشیدن دوتا استکان چای. چرا؟
دنیا خراب میشد اگر دقایقی آنجا مینشستیم و نفری یک استکان چای میخوردیم؟
عجله، همیشه عجله!
کدام گوری میخواستم بروم؟
«من به بهانه رسیدن به زندگی،
همیشه زندگی را کشته ام»
#دلنوشته #دلنوشته_های_من
#عاشقانه #انگیزشی #خاص
#خاصترین #ستایش_قلب_سربی
آنجا یک قهوه خانه بود، اما ننشستیم به نوشیدن دوتا استکان چای. چرا؟
دنیا خراب میشد اگر دقایقی آنجا مینشستیم و نفری یک استکان چای میخوردیم؟
عجله، همیشه عجله!
کدام گوری میخواستم بروم؟
«من به بهانه رسیدن به زندگی،
همیشه زندگی را کشته ام»
#دلنوشته #دلنوشته_های_من
#عاشقانه #انگیزشی #خاص
#خاصترین #ستایش_قلب_سربی
۱۰.۹k
۲۶ اسفند ۱۴۰۱