زندگی با خنده رانندگی نامجون

زندگی با خنده ( رانندگی نامجون)

ته کوک: یا خداا

درسا: منتظر چی هستی بدووو حداقل به خاکسپاریشون برسیم

سریع روشن کردم و با سرعت به سمت که قرار بود نامجین اینا برونن میریم

تو راه به درسا گفتم به جین زنگ بزنه و گوشیو بزاره رو اسپیکر

جین: الوو. سارا

درسا: خداروشکر زندس هنو

سارا: خوبی؟؟

جین: خوردیم به دیوار خداروشکر ماشین چیزیش نشد نامجون و یونمینم زندن

سارا: کجایین آدرس بده

بعد گرفتن آدرس به سمتشون راه افتادیم

بعد چند مین رسیدیم اولین کسی که دیدم جین بود که با قیافه ای ناراحت و قهرو (با نامجون قهره)
کنار خیابون نشسته بود بعدشم شوگا و جیمین که داشتن غر میزدن کمی اونرو ترم جناب نامجون تشریف داشتن و داشت به خرابکاریشو جین قهر کرده نگاه میکرد

رفتم جلو
سارا: نامجون خوبی؟

نامجون: اره

سارا: جین چرا گریه میکنی؟

جین: تبخال زدمممم هقققق🤧🤧🤧

تو دلم برای نامجون فاتحه فرستادم چون تبخال درآوردن صورت جین بخاطر تصادف نامجون بود و صد در صد جین تا 5 سال با نامجون حرف نمیزد

درسا: بچها بریم کافه؟

سارا: اره عشقم

ته کوک: ارهههه

یونمین: بریم

نامجون: جین عزیزم بریم؟

جین اهمیتی به نامجون نداد و رفت پیش جیهوپ که تازه اومده بود و از قصد نامجون با اون میز رزو کرد

سارا: نامجون بهتره زودتر گند کاریتو جمع کنی وگرنه اتاق هتلشم با جیهوپ میگیره

نامجون: چطوری؟

سارا: حلقه بگیر براش با کرم و بالم لب

نامجون: پس تو هواسشونو پرت کن تا شما غذا سفارش بدین اومدم

سارا: اوکی

رفتم پیششون تو رستوران جین حسابی جلو خودشو گرفته بود نگه نامجون کجاست
که کوک پرسید: سارا نامجون با تو بود پس کو؟

بد نبود اگه یکم جینو اذیت میکردم

سارا: دم در یکی از دخترای هم دانشگاهیش رو دید مشغول حرف زدن شدن

جین: نامجونننن براتتتت دارمممم
دیدگاه ها (۳)

تا آخرین نفسی که میکشم عاشقت هستم❤️E

به هیچکس فرصت دوباره ندیم نصیحتی از جونکوک😂

زندگی با خنده (ادامه مسافرت با خنگولا)با درسا به سمت ماشین ر...

دمشون گرم

زندگی با خنده ( سارا کجاست؟)ویو درسا صبح که از خواب بیدار ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط