- بهم گفت: من کلی به تو بدهکارم .
- بهم گفت: من کلی به تو بدهکارم .
بهش گفتم: پس زودتر بدهیتو صاف کن . .
گفت: فقط تو بگو چه جوری؟!
با خنده گفتم: شوخی بود .
اصرار کرد نه بگو .
چشمامو بستم .
یه سری خاطرات در هم و برهم اومد جلوی چشمم .
همونایی که باعث شد اینی که الان هستم بشم .
فکر کردم بدبختی ماجرا همینه .
بعضی بدهیا هیچ وقت صاف نمیشه . .
وقت و احساسی که تلف شده .
روح و روانی که زخمی شده .
تازه آخرشم مجبوری بگی یه تجربه بود که باید از سر میگذروندم .
چشمامو باز کردم .
بهش گفتم: تو بدهی به من نداری .
اونیکه بدهکاره، منم به خودم .
تویی به خودت . . ))!
بهش گفتم: پس زودتر بدهیتو صاف کن . .
گفت: فقط تو بگو چه جوری؟!
با خنده گفتم: شوخی بود .
اصرار کرد نه بگو .
چشمامو بستم .
یه سری خاطرات در هم و برهم اومد جلوی چشمم .
همونایی که باعث شد اینی که الان هستم بشم .
فکر کردم بدبختی ماجرا همینه .
بعضی بدهیا هیچ وقت صاف نمیشه . .
وقت و احساسی که تلف شده .
روح و روانی که زخمی شده .
تازه آخرشم مجبوری بگی یه تجربه بود که باید از سر میگذروندم .
چشمامو باز کردم .
بهش گفتم: تو بدهی به من نداری .
اونیکه بدهکاره، منم به خودم .
تویی به خودت . . ))!
۱۱.۰k
۲۱ آذر ۱۴۰۱