p⁵
p⁵
_ تو بزور وسایلای داداشت رو ازش میگیری «عصبانی و داد
سوهو: بابا اینطور نیست
_ حرف نزن لازم نی از دفاع کنی من همه چیز رو شنیدم « عصبانی داد »
+بابا بزار توضیح بدم
_ حرف نباشه« عربده»
+« دستم رو کشید و برد توی اتاق شکنجه و شروع کرد ب کتک زدنم»
«ی ساعت بعد»
+« کل بدنم درد میکرد بزور داشتم نفس می کشیدم
بعد از اینکه از زدنم خسته شد از اتاق رفت بیرون و منم با بدنی خونی کف زمین سرد افتاده بودم درست مثل ی آشغال ک بعد از مچاله کردنش بندازیش دور»
+« نمیتونستم تکون بخورم همونجا ب خواب رفتم....»
+« صبح تقریبا ی ساعت مونده ب آلارم گوشی از خواب بیدار شدم ، بدنم هنوز درد میکرد ولی به این درد عادت کردم
بزور و لنگان لنگان خودمو ب اتاقم رسوندم و رفتم حموم»
+«از حموم اومدم بیرون همه ی جا زخما رو باند پیچی کردم
لباس فرم مدرسه رو پوشیدم کیفم رو برداشتم و پیاده رفتم مدرسه»
+«رسیدم مدرسه دیدم سوهو اول تر رسیده بود
بدون توجه بهش رفتم سر جام نشستم ک معلم اومد»
# خب امتحان رو شروع میکنیم
سوهو«چی قرار بود امتحان بگیره نگاهی ب سومی کردم خیلی ریلکس بود ینی اون میدونسته و بهم نگفته »
+«برگه ها رو پخش کردن و همه شروع کردن »
﴿دقایقی بعد﴾
# مدادا رو میز امتحان تموم شد
+« برگه ها رو گرفتن زنگ خورد و همه رفتن بیرون»
﴿ یک روز مسخره دیگه توی مدرس﴾
+« زنگ خورد و راه افتادم ب سمت خونه »
+« زنگ خونه رو فشار داد که خدمتکار در رو باز کردم رفتم تو ک با چهر عصبی آقای جئون رو به رو شدم »
_ این چ نمره ای یه ک تو گرفتی هان«عصبی داد
+« برگه ای ک دستش بود رو پرت کردم برگه رو برداشتم »
﴿برگه﴾
جئون سومی: نمره 13/5
جئون سوهو: نمره 13
+ ولی سوهو از منم کمتر گرفته چرا سر اون داد نمی کشین«داد ، بغض»
_ « بهش سیلی زد» همین مونده صدا تو واسه من بالا ببری
+ چرا سعی نمی کنی یکم دوسم داشته باشی مگه من چیکارت کردم هان«گریه»
+ چرا این همه فرق میزاری بین منو سوهو منم بچتم خواهر سوهوم چرا یکم سعی نمیکنی دوسم داشته باشی چرا «داد گریه»
+« بدو رفتم توی اتاقم و خودمو انداختم روی تخت و گریه میکردم»
_« تموم مدت به ی جا نگاه میکردم و به حرفای سومی گوش میدادم»
_« رفتم توی اتاق کارم و به حرفای سومی فکر میکردم ک صدای در زدن اومد»
سوهو« درمورد سومی خیلی احساس گناه میکردم رفتم اتاق کار بابام در رو زدم و رفتم داخل »
_ کاری داری
سوهو: بابا درباره دیشب اشتباه متوجه شدین من
خودکارایی ک سومی تو مدرسه برنده شده بوده رو ازش قرض گرفتم تا جزوه هام رو بنویسم
_« اون چی گفت.......
#فیک
#چندپارتی
#تکپارتی
#کیم_تهیونگ
#کیپاپ
#حمایت_کنید
_ تو بزور وسایلای داداشت رو ازش میگیری «عصبانی و داد
سوهو: بابا اینطور نیست
_ حرف نزن لازم نی از دفاع کنی من همه چیز رو شنیدم « عصبانی داد »
+بابا بزار توضیح بدم
_ حرف نباشه« عربده»
+« دستم رو کشید و برد توی اتاق شکنجه و شروع کرد ب کتک زدنم»
«ی ساعت بعد»
+« کل بدنم درد میکرد بزور داشتم نفس می کشیدم
بعد از اینکه از زدنم خسته شد از اتاق رفت بیرون و منم با بدنی خونی کف زمین سرد افتاده بودم درست مثل ی آشغال ک بعد از مچاله کردنش بندازیش دور»
+« نمیتونستم تکون بخورم همونجا ب خواب رفتم....»
+« صبح تقریبا ی ساعت مونده ب آلارم گوشی از خواب بیدار شدم ، بدنم هنوز درد میکرد ولی به این درد عادت کردم
بزور و لنگان لنگان خودمو ب اتاقم رسوندم و رفتم حموم»
+«از حموم اومدم بیرون همه ی جا زخما رو باند پیچی کردم
لباس فرم مدرسه رو پوشیدم کیفم رو برداشتم و پیاده رفتم مدرسه»
+«رسیدم مدرسه دیدم سوهو اول تر رسیده بود
بدون توجه بهش رفتم سر جام نشستم ک معلم اومد»
# خب امتحان رو شروع میکنیم
سوهو«چی قرار بود امتحان بگیره نگاهی ب سومی کردم خیلی ریلکس بود ینی اون میدونسته و بهم نگفته »
+«برگه ها رو پخش کردن و همه شروع کردن »
﴿دقایقی بعد﴾
# مدادا رو میز امتحان تموم شد
+« برگه ها رو گرفتن زنگ خورد و همه رفتن بیرون»
﴿ یک روز مسخره دیگه توی مدرس﴾
+« زنگ خورد و راه افتادم ب سمت خونه »
+« زنگ خونه رو فشار داد که خدمتکار در رو باز کردم رفتم تو ک با چهر عصبی آقای جئون رو به رو شدم »
_ این چ نمره ای یه ک تو گرفتی هان«عصبی داد
+« برگه ای ک دستش بود رو پرت کردم برگه رو برداشتم »
﴿برگه﴾
جئون سومی: نمره 13/5
جئون سوهو: نمره 13
+ ولی سوهو از منم کمتر گرفته چرا سر اون داد نمی کشین«داد ، بغض»
_ « بهش سیلی زد» همین مونده صدا تو واسه من بالا ببری
+ چرا سعی نمی کنی یکم دوسم داشته باشی مگه من چیکارت کردم هان«گریه»
+ چرا این همه فرق میزاری بین منو سوهو منم بچتم خواهر سوهوم چرا یکم سعی نمیکنی دوسم داشته باشی چرا «داد گریه»
+« بدو رفتم توی اتاقم و خودمو انداختم روی تخت و گریه میکردم»
_« تموم مدت به ی جا نگاه میکردم و به حرفای سومی گوش میدادم»
_« رفتم توی اتاق کارم و به حرفای سومی فکر میکردم ک صدای در زدن اومد»
سوهو« درمورد سومی خیلی احساس گناه میکردم رفتم اتاق کار بابام در رو زدم و رفتم داخل »
_ کاری داری
سوهو: بابا درباره دیشب اشتباه متوجه شدین من
خودکارایی ک سومی تو مدرسه برنده شده بوده رو ازش قرض گرفتم تا جزوه هام رو بنویسم
_« اون چی گفت.......
#فیک
#چندپارتی
#تکپارتی
#کیم_تهیونگ
#کیپاپ
#حمایت_کنید
۱۴.۱k
۳۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.