شاهنامه رازهانماد کیومرث ۷
#شاهنامه#رازهانماد#کیومرث ۷
بر بنیاد شاهنامه و دیگر گفتارهای ایرانی
پایان وُرم۲
سیامک به رایِ خود و دستِ دیو،
تبه گشت و ماند انجمن بی خدیو!
در پی تباه شدن گروهاگروه مردمان برهنه تن(سیامک) در رویارویی با سرمای زمهریر و شبهای سرد و بی بامداد (دیوِسیاه) سرزمینهای شمالی، گروههایی از مردمان زادمان «سیامک» که از این رویداد و از زمهریر وُرم2 جان به در میبرند(survive)،
نشستند سالی چنین سوگوار
پیام آمد از داورِ کَردگار
سپه ساز و برکَش به فرمانِ من،
برآور یکی گرد از آن انجمن!
با پایان این دوره یخبندان و سر برآوردن گل از درون برف، مردمان جان دوباره مییابند، بیشی میگیرند(تولیدمثل) و دور از گزند دیو سرما، راه پیشرفت را پی میپویند و به راستی که با یاری چرخ و گرمای جانبخش مهر، کین سیامک را از وارونه دیو پلید(روزگار یخبندان) باز می ستانند:
اُ زان پس به کین سیامک شتافت،
شب آرامش و روز خوردن نیافت!
بازستاندن کین سیامک به راستی جز کوتاه کردن دست دیو(زمهریر) از جان فرزندان سیامک برای همیشه نبود! فرزندان سیامک یا زادمان نو آدمیان رهیده از سرما، چنین کردند!
چگونه!؟
شاهنامه میگوید! در گفتار پسین خواهیم دید!👇
@ShahnamehToosi
بر بنیاد شاهنامه و دیگر گفتارهای ایرانی
پایان وُرم۲
سیامک به رایِ خود و دستِ دیو،
تبه گشت و ماند انجمن بی خدیو!
در پی تباه شدن گروهاگروه مردمان برهنه تن(سیامک) در رویارویی با سرمای زمهریر و شبهای سرد و بی بامداد (دیوِسیاه) سرزمینهای شمالی، گروههایی از مردمان زادمان «سیامک» که از این رویداد و از زمهریر وُرم2 جان به در میبرند(survive)،
نشستند سالی چنین سوگوار
پیام آمد از داورِ کَردگار
سپه ساز و برکَش به فرمانِ من،
برآور یکی گرد از آن انجمن!
با پایان این دوره یخبندان و سر برآوردن گل از درون برف، مردمان جان دوباره مییابند، بیشی میگیرند(تولیدمثل) و دور از گزند دیو سرما، راه پیشرفت را پی میپویند و به راستی که با یاری چرخ و گرمای جانبخش مهر، کین سیامک را از وارونه دیو پلید(روزگار یخبندان) باز می ستانند:
اُ زان پس به کین سیامک شتافت،
شب آرامش و روز خوردن نیافت!
بازستاندن کین سیامک به راستی جز کوتاه کردن دست دیو(زمهریر) از جان فرزندان سیامک برای همیشه نبود! فرزندان سیامک یا زادمان نو آدمیان رهیده از سرما، چنین کردند!
چگونه!؟
شاهنامه میگوید! در گفتار پسین خواهیم دید!👇
@ShahnamehToosi
۲.۰k
۲۱ دی ۱۴۰۰