من پدری دارم که می توانم عکسش را بالای سرم بگذارم و زیر ا
من پدری دارم که می توانم عکسش را بالای سرم بگذارم و زیر اسمش بایستم و با همه یتیمان جهان احساس برادری کنم. من پدری دارم که می توانم شیطنت ها و خرابکاری هایم را پیش نگاه عتاب آلود مهربانش بیاورم و قول بدهم که دیگر تکرار نمی کنم و آن وقت اخم پدرانه اش به لبخندی مهرآمیز تبدیل می شود. می شود خودم را در آغوش گرمش بیاندازم و زیر سایه دستان نرمش بیاسایم.
خدایا به سن و سال و شناسنامه ام نگاه نکن ، من امروز کودک تر از همیشه ام. خدایا ، به قیافه و ظاهرم نگاه نکن ، من امروز شکسته تر و خسته تر از همیشه ام ، حالا که به اندازه خط های شناسنامه ام چین و چروک به چهره دارم ، حالا که به اندازه خاطرات شیرین پدر ، تجربه های ناکام و رؤیاهای شکست خورده و آرزوهای بر باد رفته دارم ، حالا آمده ام از شانه های ستبر تحمل پدرم بالا بروم ، حالا آمده ام از دست جستجوی شیطان پشت قامت نستوه پدرم پنهان شوم ، حالا آمده ام از خستگی ها و ناکامی های زندگی به آغوش گرم و گشاده پدرم پناه ببرم ، کجاست آن نگاه گرم و مهربان ، کجاست آن نگاه مهربان ، کجاست آن آغوش گشاده ، من امروز بیش از هر زمان دیگر به پدر نیاز دارم. پدری که بتوان به او افتخار کرد ، پدری که بشود با صدای بلند اسمش را فریاد زد ، پدری که ایستادن زیر قامت بلند حضورش ممکن باشد . خدایا من امروز عکس پروفایل قلبم را تغییر داده ام ! تا پیش از ماه رجب قلبم را ، دلم را ، خواسته ها و خیالاتم را "خود"خواهی گرفته بود و عکس شناسایی دلم عکس خودم بود ! ولی حالا در این ماه که ماه گذشتن از خود و ماه پیوستن به توست عکس پروفایل قلبم را عوض کرده ام ! خدایا ، عکس کسی را به جای عکس خودم گذاشته ام که فرشتگان تو خوب می شناسند ! آیا می شود وقتی دعاهایم را به آسمان می آورند به جای نگاه کردن به دست های آلوده ام به دلی امیدوار بنگری که محبت علی سراسر آن را پرکرده است ؟ خدایا می شود وقتی دست های خالی ام را بالا می آورم و نگاه خسته ام را به لطف تو می دوزم به جای دیدن کارنامه ام به آن عکس نگاه کنی که برای پروفایل قلبم انتخاب کرده ام ؟ خدایا من خود را به جای خودم به نام پدر معرفی کرده ام ، آیا می شود تو نیز من را به جای خودم به نام پدرم بشناسی ؟ خدایا در این ماه رجب ، در آغاز ماه شعبان و در آستانه ماه رمضان من دیگر خودم نیستم ، من فرزند علی هستم !(متن کامل را در روزنامه همشهری بخوانید) #رجب #امام_علی #سیزده_رجب
خدایا به سن و سال و شناسنامه ام نگاه نکن ، من امروز کودک تر از همیشه ام. خدایا ، به قیافه و ظاهرم نگاه نکن ، من امروز شکسته تر و خسته تر از همیشه ام ، حالا که به اندازه خط های شناسنامه ام چین و چروک به چهره دارم ، حالا که به اندازه خاطرات شیرین پدر ، تجربه های ناکام و رؤیاهای شکست خورده و آرزوهای بر باد رفته دارم ، حالا آمده ام از شانه های ستبر تحمل پدرم بالا بروم ، حالا آمده ام از دست جستجوی شیطان پشت قامت نستوه پدرم پنهان شوم ، حالا آمده ام از خستگی ها و ناکامی های زندگی به آغوش گرم و گشاده پدرم پناه ببرم ، کجاست آن نگاه گرم و مهربان ، کجاست آن نگاه مهربان ، کجاست آن آغوش گشاده ، من امروز بیش از هر زمان دیگر به پدر نیاز دارم. پدری که بتوان به او افتخار کرد ، پدری که بشود با صدای بلند اسمش را فریاد زد ، پدری که ایستادن زیر قامت بلند حضورش ممکن باشد . خدایا من امروز عکس پروفایل قلبم را تغییر داده ام ! تا پیش از ماه رجب قلبم را ، دلم را ، خواسته ها و خیالاتم را "خود"خواهی گرفته بود و عکس شناسایی دلم عکس خودم بود ! ولی حالا در این ماه که ماه گذشتن از خود و ماه پیوستن به توست عکس پروفایل قلبم را عوض کرده ام ! خدایا ، عکس کسی را به جای عکس خودم گذاشته ام که فرشتگان تو خوب می شناسند ! آیا می شود وقتی دعاهایم را به آسمان می آورند به جای نگاه کردن به دست های آلوده ام به دلی امیدوار بنگری که محبت علی سراسر آن را پرکرده است ؟ خدایا می شود وقتی دست های خالی ام را بالا می آورم و نگاه خسته ام را به لطف تو می دوزم به جای دیدن کارنامه ام به آن عکس نگاه کنی که برای پروفایل قلبم انتخاب کرده ام ؟ خدایا من خود را به جای خودم به نام پدر معرفی کرده ام ، آیا می شود تو نیز من را به جای خودم به نام پدرم بشناسی ؟ خدایا در این ماه رجب ، در آغاز ماه شعبان و در آستانه ماه رمضان من دیگر خودم نیستم ، من فرزند علی هستم !(متن کامل را در روزنامه همشهری بخوانید) #رجب #امام_علی #سیزده_رجب
۳.۲k
۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.