پارت ۵
پارت۵
اتبا کسی کهدیدسرجاشوایستاد
اوناونکوکبودبا زنوبچش
ویوات
داشتمبرمیگشتم خونهکهازدور
کوکروبازنبچشدیدمیهومترسافتادبجونم
نهاتتونبایدبترسی کوککاریباهاتنداره
بامینجیرفتیمسمتخونهکهدرروبازکردیم که مادرکوکاومد
ستم
^دخترقشنگمکجابودی خیلینگرانتشدم(نگران)
+آآآآآآمادربزرگبامینجیرفتیمشهربازی
^اشکارندارهعزیزمبیابریمبشینیم
+اماکوکاونجاستواگهبفهمهکهبچهمالاونهازممیگره(بغض)
^کوکغلتکردهاگهبهشنگیمنمیفمه باشهبیابریم
+باشهمینجیبیابریمپیشمهمونا(لبخند)
مینجی:باسه
ویوکوک
داشتمباجکبازیمیکردمکهگوشیمزنگ خوردپدرمبود
باتردیدجوابدادم
_بله
پک:آآپسرمخوبی
_آره
پک:پسرم
_بله
پک:میاییخونهخواهشمنو ببخشبابترفتارم
_پدر اگهمنشمارو نبخشمکهپسرشمانیستم
پک:امشببیاخونهپس
_میامپدر
_خدافظ
پک:خدافط
حال
کوکنشستهبودمکهکهمادرمبایه زنوبچشاومدننشستن
خوبکهنگاهکردمفهمیدماوناتهزنیکهچندشهرزهاینجاستحالمازشبهممیخورهدوستدارمالانبلندشمجرشبدمولیاونبچهمالکیهمعلومهاونیههرزه بیشترنیستحتاً تالانزیزخوابصدتاآدم بوده
_مگهاینجاجاییهرزها ییبیخانهمانه(تیکهانداختن)
^کوکشروعنکنبیادب
_اوکیمامان
ویوات
باحرفیکهکوکزدواقعاًناراحتشدم
ولیبه دل نگرفتم
پرشزمانیبهشب
اتمینجیروخوابوندمکهتشنم
شدبهپاتختی نگاهکردمکههیچآبی
توپارچکنارتختنبودتشنمبودرفتمپاین
یکیرفتمآبریختمکهبخورمکهصداییشنیدمسرمروبرگردوندم کهباکوکمواجهشدمترسیدمولیبروخودمنیاوردم
_هرزهچرا هرجامیرمتومبایدباشیهااا
+منامدهبودمکهآببخورموالانمیرم
_زبوندرآوردی
اتهیچی نگفتخواستبرهکهباصدایکوک سرجاشوایستدا
_ازاینخونهبیریبیرون
+منازاینجاهیچوقطنمیرمبیرون
اترفتکه بخوابه
پایان
آنچهخواهیددید
_اونبچه ازکیه(داد)
+اونبچهتونیست(گریهوترس)
شرط۱۵لایک
۲۴نظر
اتبا کسی کهدیدسرجاشوایستاد
اوناونکوکبودبا زنوبچش
ویوات
داشتمبرمیگشتم خونهکهازدور
کوکروبازنبچشدیدمیهومترسافتادبجونم
نهاتتونبایدبترسی کوککاریباهاتنداره
بامینجیرفتیمسمتخونهکهدرروبازکردیم که مادرکوکاومد
ستم
^دخترقشنگمکجابودی خیلینگرانتشدم(نگران)
+آآآآآآمادربزرگبامینجیرفتیمشهربازی
^اشکارندارهعزیزمبیابریمبشینیم
+اماکوکاونجاستواگهبفهمهکهبچهمالاونهازممیگره(بغض)
^کوکغلتکردهاگهبهشنگیمنمیفمه باشهبیابریم
+باشهمینجیبیابریمپیشمهمونا(لبخند)
مینجی:باسه
ویوکوک
داشتمباجکبازیمیکردمکهگوشیمزنگ خوردپدرمبود
باتردیدجوابدادم
_بله
پک:آآپسرمخوبی
_آره
پک:پسرم
_بله
پک:میاییخونهخواهشمنو ببخشبابترفتارم
_پدر اگهمنشمارو نبخشمکهپسرشمانیستم
پک:امشببیاخونهپس
_میامپدر
_خدافظ
پک:خدافط
حال
کوکنشستهبودمکهکهمادرمبایه زنوبچشاومدننشستن
خوبکهنگاهکردمفهمیدماوناتهزنیکهچندشهرزهاینجاستحالمازشبهممیخورهدوستدارمالانبلندشمجرشبدمولیاونبچهمالکیهمعلومهاونیههرزه بیشترنیستحتاً تالانزیزخوابصدتاآدم بوده
_مگهاینجاجاییهرزها ییبیخانهمانه(تیکهانداختن)
^کوکشروعنکنبیادب
_اوکیمامان
ویوات
باحرفیکهکوکزدواقعاًناراحتشدم
ولیبه دل نگرفتم
پرشزمانیبهشب
اتمینجیروخوابوندمکهتشنم
شدبهپاتختی نگاهکردمکههیچآبی
توپارچکنارتختنبودتشنمبودرفتمپاین
یکیرفتمآبریختمکهبخورمکهصداییشنیدمسرمروبرگردوندم کهباکوکمواجهشدمترسیدمولیبروخودمنیاوردم
_هرزهچرا هرجامیرمتومبایدباشیهااا
+منامدهبودمکهآببخورموالانمیرم
_زبوندرآوردی
اتهیچی نگفتخواستبرهکهباصدایکوک سرجاشوایستدا
_ازاینخونهبیریبیرون
+منازاینجاهیچوقطنمیرمبیرون
اترفتکه بخوابه
پایان
آنچهخواهیددید
_اونبچه ازکیه(داد)
+اونبچهتونیست(گریهوترس)
شرط۱۵لایک
۲۴نظر
۶.۸k
۲۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.